چکیده:
مسئله «ایمان» از مهمترین مباحث کلامی و بحث انگیزترین موضوع در کتاب های کلامی به ویژه کتابهای قرون اولیه اسلام است. یکی از کسانی که حقیقت ایمان را مورد کاوش قرار داده و پس از طرح دیدگاه خاص دراین اره به توضیح و تبیین آن پرداخته است، حکیم محمد حسین اصفهانی است. در این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی دیدگاه یاد شده مورد بررسی قرار گرفته است و پس از تبیین و تحلیل دیدگاه مزبور به ارزیابی آن پرداخته شده است. بر اساس این دیدگاه معرفت و تصدیق منطقی عین ایمان به شمار میآید و تعهد و تسلیم قلبی از آثار آن قلمداد میشود و این مطلب به دست آمده است که این دیدگاه همان گونه که از نظر معنا شناختی ایمان قابل دفاع نیست، دلیل عقلی و متون دینی نیز آن را تایید نمیکند و باید گفت حقیقت ایمان را تعهد و تسلیم قلبی تشکیل میدهد و علم و معرفت نه عین ایمان است و نه جزء آن و نه علت تامه، بلکه شرط لازم آن به شمار آمده و ایمانی که سعادت ابدی انسان را به دنبال دارد بر معرفتی یقینی استوار است.
The topic of faith is among the important theological and challenging topics within the theological books, especially those of the early centuries of Islam. One of the figures who has researched the reality of faith and expressed his view in this regard is Hakim Muhammad Hussein Isfahani. This view has been reviewed and evaluated after elucidation and analysis using descriptive – analytical method in this research. According to this view, theoretical knowledge and logical affirmation are exactly like faith and the commitment and submission of the heart are considered as effects of that. It has been concluded that this view, just as it is not defendable according to semantics, is not proven by rational reasons and religious texts. Therefore it must be said that the reality of faith consists of commitment and submission of the heart, and theoretical knowledge or logical affirmation is not like the faith, nor part of it, and not its adequate cause, rather it is the necessary condition. Meaning the faith that brings everlasting prosperity of human is built on a certain knowledge
خلاصه ماشینی:
بر اساس این دیدگاه معرفت و تصدیق منطقی عین ایمان به شمار میآید و تعهد و تسلیم قلبی از آثار آن قلمداد میشود و این مطلب به دست آمده است که این دیدگاه همان گونه که از نظر معنا شناختی ایمان قابل دفاع نیست، دلیل عقلی و متون دینی نیز آن را تایید نمیکند و باید گفت حقیقت ایمان را تعهد و تسلیم قلبی تشکیل میدهد و علم و معرفت نه عین ایمان است و نه جزء آن و نه علت تامه، بلکه شرط لازم آن به شمار آمده و ایمانی که سعادت ابدی انسان را به دنبال دارد بر معرفتی یقینی استوار است.
1. رفع برخی اشکالات یکی از اشکالاتی که متوجه این دیدگاه است و محقق اصفهاني نيزبه آن اشاره نموده این است که اگر ایمان عین علم باشد، کفر جحود که آیات و روایات بیانگر آن است، چگونه قابل توجیه است؟ در قرآن بعضی جاحدان و منکران حقایق مثل شیطان، فرعون و مانند آنها کافر شمرده شدهاند.
(همان: 407) با توجه به مطالب یاد شده این نکته به دست میآید که بر اساس این دیدگاه میتوان گفت ایمان از تدین قابل انفکاک است؛ به این معنا که ممکن است کسی ایمان داشته باشد، ولی متدین نباشد؛ یعنی ممکن است کسی معرفت و اعتقاد قلبی به اصول دین داشته باشد، ولی در عمل، دشمن حق و منکر حقایق دینی باشد و آن هارا نپذیرد، مانند کافران منکر.