چکیده:
از نگاه مستشرقان، پژوهشهای تاریخی مارشال هاجسن ـ از اسلامپژوهان و تاریخدانان سالهای میانی سده 1900 میلادی ـ سبب پدید آمدن نگاه و روشی نوین در مطالعات تاریخی خاورشناسان شده است. مدخل «غلات» یکی از بیست مدخلی است که به قلم او در دایرة المعارف اسلام(EI) در حجمی قریب به یک صفحه(دو ستون) نوشته شده است. از آنجا که یکی از بنیادینترین مقدمات در مباحث تاریخی، شناخت درست فرقههاست لازم است اندیشهها و عملکردهای هر فرقه به درستی شناسایی و معرفی گردد. بررسی مدخل غلات نشان میدهد که اطلاعات نادرستی درباره این فرقه در این مدخل ارائه شده است و نقدهای گوناگونی بر محتوای آن وارد است. از آن جمله اشکال در دستهبندی فِرَق شیعه، انتسابِ آغازگری اندیشۀ مهدویّت به غلات، برشمردن اعتقاد به عالم ذَرّ در زمرۀ عقاید غلات و ... است. به نظر میرسد همه این اشکالات ناشی از عدم مراجعه نویسنده به منابع عربی است
According to orientalists, historical researches of Marshall Hodgson, who was a researcher focusing on Islam and history in mid of 1900s, has caused a new approach and method in historical studies of orientalists. The entry of “Qulat” (extremists) is one out of twenty entries that have been written by his handwriting in the Encyclopedia of Islam in volume of about one page (two columns). Since one of the basic premises in historical topics is to understand the various groups correctly, their thoughts and practices must be taught correctly. Reviewing the entry of Qulat indicates that incorrect information regarding this group has been recorded and it faces various criticisms. From those is the critic on categorizing sects of Shia, relating the starting point of Mahdiism to the Qulat, believing in realm of mending (Zar) in beliefs of the Qulat, and etc. It seems like all of these problems are caused by the writer not referring to the Arabic sources.
خلاصه ماشینی:
(پیشین) در نقد این مطالب باید بگوییم قاعده عقلی بر این است که آنچه در تقسیمبندیها در رأس قرار میگیرد و مجموعه از موارد جزئی زیر مجموعۀ آن قلمداد میشود باید به گونهای تعریف شود که قابلیت انطباق بر همه موارد جزئیِ زیر مجموعه خود را داشته باشد؛ یعنی اطلاق نام مبدأ تقسیمبندی بر هر یک از موارد جزئی زیر مجموعه درست باشد، اما در این مقاله از سویی همه فرق مختلفِ شیعه غالی دانسته میشوند و از سوی دیگر عقاید مختلفی مانند اعتقاد به رجعت، حلول و تناسخ، اعتقاد به مهدی موعود، اعتقاد به پیامبری(نبوت) امام و معصوم بودن او و...
اما اگر از اشکال فوق بگذریم و فرض کنیم مستشرقان بخواهند غلو را به مثابه برخی از اهل سنت به معنی برتری دادن حضرت علی7 بر شیخین تعریف کنند، آنگاه در بدو امر، در رأس قرار دادن غلات در تقسیمبندی فرق مختلف شیعه نادرست نمینماید و میتوان با این لحاظ همه فرق شیعه را به این لحاظ غالی نامید، اما این صورت اشکالی دیگر رخ مینماید و آن این است که آیا اعتقاد به اینکه پیامبر اسلام9 بسان خلیفه اول برای پس از خود جانشینی معرفی کرده باشد و یا اعتقاد به اینکه شخصی به واسطه فضائل به خلافت شایستهتر از ابوبکر و عمر باشد، اعتقادی غلوآمیز و غالیانه است؟ دراینباره انتظار میرود مستشرقان فارغ از تعصبات فرقهای حداقل به گزارش دیدگاههای مختلف بپردازند و فارغ از اعتقاد گروه اکثریت، خود داوری کنند که آیا اعتقادی، گذشته از درستی یا نادرستی آن، غلوآمیز محسوب میشود یا نه؟ 3.