چکیده:
هدف: این پژوهش در پی کشف انگیزههای جوانان برای ورود به حوزة علوم اسلامی دانشگاهیان و در عین حال، علل ترک تحصیل برخی از معرفتجویان پیش از اتمام دوره بود. روش: مقالة حاضر با روشی کیفی مبتنی بر نظریة دادهبنیاد انجام شده و ابزار جمعآوری دادهها، مصاحبة نیمهساختاریافته با 10 نفر از معرفتجویان است. این افراد بر اساس روش گلولهبرفی انتخاب شدند و مصاحبهها تا حد اشباع نظری ادامه یافت. یافتهها: انگیزههای معنوی، علمی، اجتماعی و ابزاری، افراد را برای تحصیل در حوزة علوم اسلامی دانشگاهیان ترغیب میکند. از سوی دیگر، کیفیت نظام آموزشی موجب ریزش معرفتجویان میشود که این ریزشها به تبع، پیامدهایی را برای فرد، سازمان (حوزة علوم اسلامی دانشگاهیان) و جامعه در بر دارد. نتیجهگیری: لازمة تحول در حوزة علوم اسلامی دانشگاهیان، تغییر نگرش نسبت به آن است. اگر حوزة علوم اسلامی دانشگاهیان به منزلة یک قرارگاه فرهنگی تلقی شود، آن وقت است که میتوان با تعریف درست از رسالت آن، برای پیشبرد رسالت مذکور برنامهریزی کرد.
Objectives: The present article intends to discover the motives of the youth to enter Islamic Science Hawzah and reasons of some students to abandon their studies in Islamic Science Hawzah. Method: This research was based on the qualitative method and based on grounded theory. The semi-structured interview was conducted with 10 of these students. These people were selected based on the Snowball sampling, and the interviews continued to a theoretical saturation. Results: Spiritual, scientific, social, and instrumental motivations motivated individuals to study in Islamic Science Hawzah. On the other hand, the quality of the education system had led to the loss of knowledge amongst the learners, which, in turn, had implications for the individual, the organization (Islamic Science Hawzah), and society. Conclusion: The change in attitude towards Islamic science Hawzah is necessary. If the Islamic science Hawzah is considered to be a cultural center, then it can be planned with the right definition of its mission to reach this mission.
خلاصه ماشینی:
بر همين اساس، سؤال اساسي در اين پژوهش آن است که چرا با وجود انتخابهاي مختلف براي جوانان، برخي از آنان تحصيل در حوزة علوم اسلامي دانشگاهيان را برميگزينند و چرا تعدادي از معرفت جويان پس از مدتي، تحصيل خود را در حوزة علوم اسلامي دانشگاهيان رها ميکنند؟ چه عواملي زمينه ساز شکل گيري انگيزههاي و رود به حوزة علوم اسلامي دانشگاهيان است ؟ اين پژوهش براي پاسخ به اين پرسشهاي اساسي، روش کيفي را به کار گرفته تا فهم عمل اجتماعي امکانپذير شود.
». در مجموع ميتوان اذعان کرد که انگيزة علمي يکي از مهم ترين انگيزههاي افراد براي تحصيل در حوزة علوم اسلامي دانشگاهيان است و شايد اين امر، به دليل شباهت اين حوزه با حوزة علميه باشد؛ زيرا از ديرباز هم حوزة علميه ، يکي از مقاصد علم آموزي به ويژه در حوزة تعاليم ديني بوده است .
نکتۀ مهم آنکه ، متأسفانه عدم توانايي حوزة علوم اسلامي دانشگاهيان در تحقق مأموريت خود، تأثير نامطلوبي بر معرفت جويان داشته و سبب شده است آنان از ادامۀ تحصيل در اين مراکز خودداري کنند.
اما نکتۀ مهم دربارة ترک تحصيل معرفت جويان اين است که عمده دليل آن به خود حوزة علوم اسلامي بازميگردد؛ زيرا در آموزههاي ديني هم به مواردي ميتوان دست يافت که بر اهميت و نقش محيط مناسب و مذهبي براي پرورش انسانها تأکيد شده است .
نکتۀ قابل توجه اينکه ، پژوهش حاضر علاوه بر بررسي انگيزههاي و رود افراد به حوزة علوم اسلامي دانشگاهيان، علل و عوامل ترک و ناتمام گذاشتن تحصيل در اين مرکز را نيز بررسي کرده است .