چکیده:
یک مسئله اساسی در مباحث امامشناسی که به ندرت دربارۀ آن بحث شده، این است که چه رابطه و نسبتی میان وجود امام با عقل، اعم از عقل به معنای هستیشناسانه و معرفتشناسانه برقرار است. هدف: امام (ع) به سبب مقام و رتبۀ وجودی، از قدرت عقلانی برتر و معارف الهی برخوردار است که از آن برای شناخت و درک اشیا و هدایت به سوی حقیقت بهره میگیرد. هدف از این نوشتار این بود که به مسائل پیرامون مقولۀ عقل امام و نسبت میان الهامات ربّانی و علوم و معارف شهودی و لدنی امام با عقلش و نیز رابطۀ میان عقل و علم امام (ع) بپردازد. روش: پژوهش پیش رو با شیوۀ توصیفی و تحلیلی به این موضوع غامض و پیچیده که کمتر مورد توجه و رمزگشایی قرار گرفته، پرداخته است. یافتهها: قرآن و روایات با اشاره به عصمت و خطاناپذیری عقل و اهل بیت (ع) و کارکرد یگانهای که هر دو در هدایت بشر داشتهاند، ما را به این نکته رهنمون میسازند که با توجه به کمال نفس امام، عقل ایشان، هم به عنوان منبع و هم ابزار شناخت کامل بوده و نقص ندارد. نتیجهگیری: به نظر میرسد عقل به عنوان یک حقیقت مجرد و مستقل که اولین و محبوبترین مخلوق و واسطۀ ایجاد موجودات دیگر معرفی شده است، در واقع به حقیقت وجود امام معصوم (ع) اشاره دارد.
Problem: A fundamental problem in the discussion of Imamology is the relationship between the existence of the Imam and the reason, either the ontological or epistemological reason. Objectives: Imam (AS) has the superior position of Rational power and divine knowledge due to his position and existential rank, which uses it to understand things and direct the truth. The purpose of this paper is to address the problems surrounding Imam's wisdom and the relationship between the religious inspirations and the intuitive knowledge and teachings of the Imam with his intellect and the relationship between the reason and the knowledge of Imam (AS) on the other hand. Method: The present research deals with descriptive and analytic approaches to this complex subject, which has been less considered and decoded. Results: The Qur'an and narratives lead us to the point that, given the perfection of the soul of the Imam of his intellect, he is both a source and a means of full knowledge, and is not defective, referring to the infallibility reason and Ahlul-Bayt, and the function of the unit, both of which are in Human guidance. Conclusion: It seems that reason as an immaterial and independent fact, which is the first and most popular creature and intermediary of the creation of other beings, actually refers to the truth of the existence of the infallible Imam (AS).
خلاصه ماشینی:
شکي نيست که عقل امام نسبت به ساير انسانها از همۀ جهات نظري، عملي و شهودي در مرتبه اي برتر قرار دارد؛ اما مسئلۀ مهم و تا حدود زيادي مبهم ، اين است که آيا امام از عقل خود صرفاً به عنوان ابزاري براي شناخت حقايق و چيزها استفاده ميکند يا از آن به عنوان يک منبع مستقل در عرض قرآن و سّنت و ساير منابع و صحيفه هاي علمي بهره ميگيرد؟ در اين صورت، عقل امام چه تفاوتي با علم او دارد؟ و پرسش مهم تر اينکه : آيا عقل امام مانند عقل ساير انسانها به عنوان يک منبع مستقل ، تنها داراي همان قواعد عقلي و مستقلات عقليه است يا از حقايق ديگري نيز بهرهمند است ؟ اگر چنين باشد که آن حقايق ديگري که عقل امام از آن برخوردار است و ساير انسانها از آن محروماند به وسيلۀ الهامات رّباني و علوم و منابع شهودي به امام القا شده است ، آيا باز هم ميتوان از آنها به عنوان عقل نام برد يا آنها همان منابع ديگر از علوم اماماند؟ در هر دو صورت - چه عقل ابزاري و چه عقل مستقل - چه نسبتي ميان عقل با امام معصوم(ع) وجود دارد؟ عقل چه به عنوان عقل منفصل که در سلسله رتبي عوالم ، برتر از جهان و موجودات طبيعي قرار دارد و چه به عنوان عقل متصل ، اعم از اينکه بسان يک ابزار يا يک منبع در اختيار امام قرار ميگيرد، آيا به عنوان يک مرجع علمي و در نتيجه متبوع و مأموم امام قرار نميگيرد؟ و در نهايت اينکه ، اساساً ميان امام با عقل و علم او چه نسبتي برقرار است ؟ آخوند خراساني در حل مسئلۀ عقل با علم امام، با توجه به اهميتي که روايات در ادراک عقلي و استقلال آن داده است ، در نسبت ميان عقل و ادراک حسن و قبح همۀ اشيا، آن را براي عقول کامله ممکن دانسته و در نهايت ، احتمال ميدهد که بعيد نيست مراد از صحيفه اي که جميع احکام در آن موجود است ، و از امامي به امام ديگر به ارث ميرسد، همان عقل امام(ع) باشد که در آن به خاطر صفا و جلاي نامش ، جميع کائنات علي ما هي عليه منعکس است و همين طور در مورد جفر و غيره (آخوند خراساني، ١٣٦٦: ١٣٧-١٢٣).