چکیده:
نظریههای «اثبات بلاکیف» و «روح معنا» دو نظریه مطرح در حوزه معناشناسی اوصاف الاهی است. دیدگاه اثبات بلاکیف قرائتهای متفاوتی دارد. در این مقاله قرائت ابنتیمیه از این نظریه را بررسی میکنیم. او با تفکیک بین ساحت معنا و ساحت کیفیت از طرفی و تمسک به اشتراک معنوی و پرهیز از خلط مفاهیم و خصوصیتهای مصداقی از طرف دیگر، تحلیلی نسبتاً جامع مطرح کرده و از معضلات پیش رو گذشته است. وی علم به معانی صفات الاهی را ممکن و علم به کیفیت آن را برای مخلوقات، ممتنع میداند. اشتراک معنوی مفاهیم صفات، منشأ معلومبودن معنا، و ناممکنبودن احاطه بر ذات حقتعالی، منشأ مجهولبودن کیفیت است. از سوی دیگر، طباطبایی با پذیرش نظریه «روح معنا»، معنای حقیقی را به «روح معنا» بازمیگرداند. طبق این نظریه، الفاظ بر ارواح معانی وضع شدهاند و خصوصیات مصادیق در معانی آنها لحاظ نشده است. از اینرو استعمال آنها در مصادیق معقول و معنوی، همچون مصادیق محسوس و ظاهری، حقیقی است و نه مجازی. با بررسی تطبیقی میان این دو نظریه مشخص میشود که نظریه اثبات بلاکیف با قرائت ابنتیمیه بازگشتپذیر به نظریه روح معنا است.
Ithbat bila Kayf (proving without quality)and Rouhe Ma'na (spirit of meaning) theories are two common theories in the field of semantics of Divine attributes. In this article, Ibn Taymiyya's reading of this theory is investigated. Making distinction between the realm of meaning and realm of quality on one hand and resorting to semantic commonness and avoiding mixing contents and manifestation on the other hand, he has posed rather comprehensive analysis and removed the obstacles. He considers the knowledge to the meaning of Divine attributes possible but the knowledge to their quality impossible. Semantic commonness of the meaning of the attributes is the origin of clearness of the meaning and impossibility of dominating the essence of God is the origin of unclearness of the quality. Furthermore, accepting the theory of Rouhe Ma'na (spirit of meaning), gives the real meaning back to spirit of meaning. Based on this theory, the words are assigned to the spirit of meanings and features of manifestations are not taken into account in their meanings. That is why, applying them in meaningful and semantic manifestaions is real, just like tangible and apparent manifestations. Investigating these two theories comparatively, it turns out that Ibn Taymiyya's reading of Ithbat bila Kayf (proving without quality) can be returned to the theory of Rouhe Ma'na (spirit of meaning) .
خلاصه ماشینی:
متکلمان درباره دسته اول با مباحث بحث برانگيز چنداني مواجه نيستند؛ اما در دسـته دوم ، اين ابهام وجود دارد که : اين صفات مشترک، بـه خصـوص در حـوزه اشـتراکي بـا انسان به چه معنا بايد به کار برده شود؟ آيا بايد قائل به نظريه تعطيل باشيم ؟ يا به تشبيه يا تنزيه تن دهيم ؟ يا اينکه از ديدگاه ديگري جانبداري کنيم ؟ در دسته بندي کلاني ميتوان رويکردهاي معرفت بخش در حوزه معناشناسي اوصاف الاهي را به دو رويکرد سلبي و اثباتي تقسيم کرد.
از باب نمونه وي از جمله متفکراني است که منکر مجاز در قرآن بوده (ابن تيميه ، ١٤١٦: ٨٨/٨، ١٠٢-١٠٣) و بر اساس مباني زبان شـناختي خـود کـه قائـل بـه توقيفيبودن زبان و الهام واژگان به واسطه خدا در ذهن انسان ها اسـت (همـان : ٨٣/٨-٩٢) به مسئله معناشناسي اوصاف الاهي توجه دارد.
ابن تيميه و طباطبايي در ديدگاه مشترکي درباره تأويل اسماء و صفات الاهي معتقدند مراد از تأويل در آيه «و ما يعلم تأويله الا الله » (آل عمران : ٧) نـه برگـردان لفـظ از معنـاي ظاهري است و نه تفسير کلام ، بلکه مراد از آن حقيقت خـارجي اسـت (ابـن تيميـه ، ١٤٢٥ الف : ٢٩٢؛ طباطبايي، ١٣٧١: ٤٤/٣-٤٩) و چون مراد از کيفيـت اوصـاف الاهـي همـان درک تأويل و حقيقت آن است ، پس بايد گفت درک حقيقت اوصاف الاهـي يـا کيفيـت آنهـا اطلاقا يا تقييدا مجهول است .
Majmu' Al-Fatawa (Collection of fatwas), Research: 'Abd Al-Rahman ibn Mohammad ibn Qasim, Al-Madinat Al-Nabawwiya: Majma' Al-Malik Fahad Li Taba'at Al-Mushaf Al- Sharif [in Arabic].