چکیده:
وجود شرور در جهان، از دیرباز موجب آزردگی انسان بوده و او رابه تفکر دربارۀ این موضوع و ارتباط آن با
وجود خداوند واداشته است. پرسش این است که اگر جهان دارای آفریننده ای با صفاتی همچون قدرت مطلق، علم
مطلق و خیرخواه محض است، چگونه وجود شرور را اراده می کند؟ آیا او از وجود شرور در دنیا و زندگی همراه
با رنج و سختی موجودات بی خبر است؟ یا قدرت آفرینش جهانی خالی از شرور را ندارد؟ یا با وجود داشتن
آگاهی و قدرت مطلق، به خاطر نداشتن خیرخواهی، شرور را ایجاد کرده است؟ در این نوشتار، با دادن پاسخ منفی به سه پرسش اخیر، دلایل وجود شرور در آفرینش جهان، با تکیه بر آرا و دیدگاه فخررازی تبیین میشود.
خلاصه ماشینی:
پرسش اين است که اگر جهان داراي آفرينندهاي با صفاتي همچون قدرت مطلق، علم مطلق و خيرخواه محض است، چگونه وجود شرور را اراده ميکند؟ آيا او از وجود شرور در دنيا و زندگي همراه با رنج و سختي موجودات بيخبر است؟ يا قدرتِ آفرينش جهاني خالي از شرور را ندارد؟ يا با وجود داشتن آگاهي و قدرت مطلق، به خاطر نداشتن خيرخواهي، شرور را ايجاد کرده است؟ در اين نوشتار، با دادن پاسخ منفي به سه پرسش اخير، دلايل وجود شرور در آفرینش جهان، با تکيه بر آرا و ديدگاه فخررازي تبيين ميشود.
2. پيشنيازهاي بحث از مسئله شرور از دیدگاه فخررازي به باور فخررازي، «بحث از مسئله شرور، تنها زماني پا ميگيرد که مختار بودن فاعل هستي و حسن و قبح عقلي مورد پذيرش باشد» و چون فيلسوفان، اعتقادي به اين دو ندارند، نميتوانند از مسئله شرور بحث کنند؛ مگر اينکه به دنبال تشخيص خير و شرّ در ميان مخلوقات و تبيين نظام اکمل باشند (همان، ص79).
فخر در برخي موارد، اين پاسخ را در قالب صفت حکمت الهي تبيين کرده است، ايشان با نگاهي اشعري، حکمت الاهي را محصول و تابعي از افعال الهي دانسته و برايناساس، عدم آفرينش جهان، به بهانۀ وجود شرور کم را، مانند کار غيرحکيمانۀ تاجري ميداند که براي رسيدن به سود بالا، از دادن مبلغ کمي بهعنوان ماليات خودداري ميکند (همان، ج25، ص178-179).