چکیده:
وش تغییر و تحولات فناورانه بوده است. تمام این تغییرات در راستای ارتقاء فناوری های گذشته بوده است و خللی در ماهیت و جوهر تئاتر ایجاد نمی کرده است. به عنوان مثال، اختراع و استفاده از برق در تئاتر، جایگزین روش سنتی نورپردازی با شمع و چراغ های روغنی شد و همین امر هنرهای نمایشی و مولفه های جاری در آن را تقویت کرد.در نیمه دوم قرن بیستم، با شکل گیری فناوری دیجیتال و سایبری، هنرمندان تئاتر نیز از تاثیرات آن برکنار نماندند و تلاش کردند تا این فناوری نوظهور را به صورت واقعیت مجازی یا افزوده وارد هنرهای نمایشی سازند. در همین راستا تلاش های بسیاری صورت گرفته است؛ اما هیچ یک هنوز نتوانسته اند به عنوان شیوه و روشی جا افتاده و مرسوم در تئاتر پذیرفته شوند. آیا این مسئله به نقص و عدم تکامل این فناوری ها بازمی گردد؛ یا واقعیت مجازی و افزوده اساسا با جوهره و ماهیت تئاتر در تضاد قرار دارد. هنری که ماهیت آن را هم نفسی و همدلی میان مخاطبان و عوامل اجرایی شکل می دهد. حال آن که واقعیت مجازی فاصله ای عمیق میان مخاطب و گروه اجرایی ایجاد می کند. در جایی که تماشاگران واقعیت مجازی را "کاربر" می نامد.در این نوشتار بر اساس پژوهش ها و تجارب عملی ای که در همین زمینه صورت گرفته است، به این پرسش ها خواهیم پرداخت. پرسش هایی اساسی و بنیادین که می تواند راهگشای بسیاری از اجراهای جدید نمایشی باشد. این که تا چه حد می توان از فناوری رایانه ای در تئاتر استفاده کرد؟ آیا استفاده از فناوری رایانه ای در تئاتر حد و مرزی دارد یا خیر؟ آیا کاربرد واقعیت مجازی یا افزوده باعث تقلیل هنرهای نمایشی می شود؟ و آیا به این گونه آثار می توان عنوان تئاتر را اطلاق کرد یا خیر.
Theatre and Performance Art has always been exposed to technological changes during its -2500year-old history. All of these changes have been made to improve the previous technology and did not disturb the form and matter of theatre. E.g. the invention and usage of electricity in theatre replaced the traditional method of lighting the stage with candle and oil lamps- this matter helped and enriched the performance art and its elements. In the late 20th century, with the formation of digital and cyber technology, the theatre artists could not stay away from its influence and tried to include this new found technology in performance art in forms of virtual or augmented reality (VR and AR). There have been many efforts in this field, but none has been able to be accepted as a common and accustomed method in theatre. Is this matter related to the flaws and imperfection of these technologies, or are VR and AR inherently in contrast with the form and matter of theatre- a form of art that is formed by the empathy and togetherness between the performers and the audience, whereas the VR audiences are called “users”? In this article, these questions will be studied based on similar researches and practical experiments on this matter, questions that can contribute to many new performances. To what extent can computer technology be used in theatre? Are there any limits to its usage? Will using VR or AR lead to the decline of performance arts? And can these works be called theatre?
خلاصه ماشینی:
در نیمه دوم قرن بیستم، با شکلگیری فناوری دیجیتال و سایبری، هنرمندان تئاتر نیز از تاثیرات آن برکنار نماندند و تلاش کردند تا این فناوری نوظهور را به صورت واقعیت مجازی یا افزوده وارد هنرهای نمایشی کنند.
اینکه واقعیت مجازی و اصولا استفاده از امکانات و ویژگیهای سایبری تا چه حد میتواند باعث پیشرفت و ارتقاء تئاتر شود، یا اینکه آیا نمیتوان اظهار داشت چنین پدیدههایی در کل باعث نابودی جوهره هنرهای نمایشی میشود یا خیر، از جمله پرسشهای مهم و حیاتیای است که امروزه بسیار مورد بحث و پژوهش قرارمیگیرد.
«محیطهای مجازی سهبعدی که در بسیاری آثار تعاملی مشاهده میگردند، با استفاده از واقعیت مجازی ساخته میشوند و خود واقعیت مجازی اشاره به فناوری (تکنولوژی)ای دارد که میتواند محیطهای واقعی را شبیهسازی کند و بیننده با استفاده از رابطهایی مثل HMD (نمایشگر متصل شونده به سر) و Data glove (دستکشی که حسگر (سنسور)های آن باعث میشود تا فرمانهای مورد نظر کاربر/بیننده به دستگاه منتقل شود) در این محیطها قرارمیگیرد و احساساتی واقعی را تجربه میکند» (دهقانی، ١٣٨٧: ١٤).
این اهمیت دارد که وقتی شروع به تلاش در درک تئاتر واقعیت مجازی میکنیم، متوجه باشیم که آن، شبیه مکانی که ناظر به آداب و رسوم و دراماتورژی هنرهای نمایشی و یا حتی زندگی آزاد باشد نیست بلکه جایی است که ناظر پیوسته، شبیهسازی آن آزادی خاص را اجرا میکند و بدین وسیله اجرای خودش را از رسانه دوباره بازسازی میکند» (گایاناچی، ١٣٨٨: ٢٠).