چکیده:
پژوهش حاضر به بررسی سازوکارهای ایدئولوژی فرهنگی حکومت لویی آلتوسر در رمان چشمچرانی میپردازد و سعی دارد نشان دهد آیا رمان در خدمت پیشبرد ایدئولوژی است یا قصد مقابله با آن را دارد. با توجه به این واقعیت که آلتوسر ادبیات را سازوکاری ایدئولوژیک میداند و فرانتس فانون نیز از آن بهعنوان نیرویی رهاییبخش در راستای تغییر و تحول نام میبرد، این مقاله چشمچرانی را نبردگاهی برای بحث در مورد این دو دیدگاه متضاد در نظر میگیرد. چون رمان رید با جایگاه فرهنگ و ادبیات در جامعه آمریکا سروکار دارد، اهمیت این تحقیق در آن نهفته است که رمان بهعنوان مولفهای فرهنگی چگونه میتواند سازوکارهای غالب تولید فرهنگ را افشا کند و آنها را به چالش بکشاند. در این مقاله سعی بر آن است به جنبههای پرداخته شود که رید به افشاسازی گفتمان غالب فرهنگی و ایدئولوژی جامعه آمریکا میپردازد و آنها را به چالش میکشاند. یافتههای این مقاله نشان میدهد که رمان چشمچرانی نهتنها ایدئولوژی جهانشمول آلتوسر را به چالش میکشد بلکه تا حد زیادی با باورهای فرانتس فانون همخوانی دارد
خلاصه ماشینی:
نقدي افشاگرانه بر چشم چراني اثر اشمائيل ريد: تقابل نقش ايدئولوژيک و رهايي بخش ادبيات علي احمدي ١، آزيتا آرين ٢، نگار شريف ٣ چکيده پژوهش حاضر به بررسي نظريه ي سازوکارهاي ايدئولوژي فرهنگي حکومت لويي آلتوسر در رمان چشم چراني مي پردازد و سعي دارد نشان دهد آيا رمان در خدمت پيشبرد ايدئولوژي است يا قصد مقابله با آن را دارد.
چون رمان ريد با جايگاه فرهنگ و ادبيات در جامعه آمريکا سروکار دارد، اهميت اين تحقيق در آن نهفته است که رمان به عنوان مؤلفه اي فرهنگي چگونه مي تواند سازوکارهاي غالب توليد فرهنگ از جمله فمينيسم سفيد را افشا کند و آن ها را به چالش بکشاند.
وي شالوده ي ديگري براي اساس و روساخت در فلسفه ي مارکسيستي ارائه مي دهد و آن را علمي به حساب مي آورد که به رهيافت هايي در مورد ماترياليسم تاريخي منجر مي شود؛ بنابراين ، تعريف آلتوسر از ايدئولوژي به اين بحث منجر مي شود که در جوامع سرمايه داري ، گفتمان داراي دو شکل کاملا مجزا است : علم که در پي اشاعه ي آگاهي واقعي ماترياليسم تاريخي است و ايدئولوژي که سعي دارد از اين دانش دوري کند.
ازآنجاکه ريد يکي از چهره هاي برجسته ي ادبيات پسااستعماري به حساب مي آيد، بررسي رمان چشم چراني که به مسئله سازوکارهاي فرهنگي حکومت در جامعه آمريکا مي پردازد، مي تواند نشان دهد آيا برداشت آلتوسر از ادبيات به عنوان سازوکار ايدئولوژيکي حکومت به طور اعم در مورد ادبيات پسااستعماري و به طور اخص در مورد ادبيات سياه پوستان مصداق دارد يا خير.