چکیده:
پژوهش حاضر با هدف مقایسة اثربخشی آموزش فنون درمان مبتنی بر کیفیت زندگی و رفتار درمانی دیالکتیکی بر تحمل پریشانی دانشجویان دختر رشته روانشناسی مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز که دارای اعتیاد به گوشیهای هوشمند بودند، انجام شد. در این مطالعة نیمه آزمایشی، از بین دانشجویانی که نمرة آنان در مقیاس اعتیاد به گوشیهای هوشمند (SAS)، دو انحراف معیار بالاتر از میانگین و در مقیاس تحمل پریشانی (DTS)، یک انحراف معیار پایینتر از میانگین بود، 45 نفر به صورت هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. تعداد افراد هر سه گروه 15 نفر بود. آزمودنیهای گروه اول و دوم به مدت 8 جلسة دو ساعتی تحت آموزش فنون درمان مبتنی بر کیفیت زندگی و رفتار درمانی دیالکتیکی قرار گرفتند اما گروه کنترل، هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. در آخرین جلسه، مجدداً پرسشنامهها در مورد هر سه گروه اجرا شد. پس از سه ماه از اجرای پسآزمون، مجدداً پرسشنامه تحمل پریشانی در مورد تمام آزمودنیها اجرا شد تا اثرات آموزش فنون، در طول زمان مشخص شود. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد که آموزش فنون رفتار درمانی دیالکتیکی در مقایسه با درمان مبتنی بر کیفیت زندگی، بر افزایش تحمل پریشانی موثر بوده است (05/0< P). همچنین نتایج تحلیل واریانس یکراهه نشان داد که اثربخشی آموزش فنون رفتار درمانی دیالکتیکی در پیگیری سه ماهه نیز حفظ شده است (01/0< P). پس با آموزش فنون رفتار درمانی دیالکتیکی میتوان تحمل پریشانی را که احتمالاً یکی از دلایل اعتیاد
The aim of this study was to compare the effectiveness of quality of life therapy training and dialectical behavioral therapy on enduring the anxiety of female undergraduate psychology students at the Islamic Azad University, Tabriz Branch, who were addicted to smartphones. In this semi-experimental study, among students whose scores on the Smartphone Addiction Scale (SAS) were two above the mean standard deviation and on the Distress Tolerance Scale (DTS), one was lower than the mean standard deviation, 45 Individuals were randomly selected and randomly assigned to two experimental groups and one control group.The number of people in all three groups was 15. The subjects of the first and second groups were trained for 8 two-hour sessions based on quality of life techniques and dialectical behavioral therapy, but the control group did not receive any training. At the last session, questionnaires were again administered for all three groups. Three months after the post-test, a stress tolerance questionnaire was administered to all subjects to determine the effects of time training techniques.The results of single-variable covariance analysis showed that the teaching of dialectical behavioral therapy techniques was effective in increasing anxiety tolerance compared to quality of life therapy (P <0.05). Also, the results of one-way analysis of variance showed that the effectiveness of dialectical behavior therapy training techniques in quarterly follow-up has been maintained (P <0.01). So by teaching dialectical behavior therapy techniques, you can improve the tolerance of distress, which is probably one of the reasons for addiction to smartphones.
خلاصه ماشینی:
نتايج تحليل کوواريانس تک - متغيري نشان داد که آموزش فنون رفتار درماني ديالکتيکي در مقايسه با درمان مبتني بر کيفيت زندگي، بر افزايش تحمل پريشاني مؤثر بوده است (٠٠٥>p).
بسياري از پژوهش هاي انجام شده 1- dialectical behavior therapy 2- borderline نشان داده اند که بيماران مرزي، مشکلاتي را در تنظيم هيجاني ( ,Linehan &Miller, Rathus ٢٠٠٧)، روابط بين فردي و تحمل پريشاني و رنج تجربه ميکنند (٢٠١٠ ,.
در يک مطالعه توسط (٢٠١٨) Lee and Mason يافته هاي به دست آمده بيانگر اين بود که رفتار درماني ديالکتيکي گروهي، بر افزايش تحمل پريشاني ، تاب آوري و سلامت عمومي گروه آزمايش در مقايسه با گروه گواه اثربخش بوده است .
بنابراين ، متغيرهايي که سازگاري هرچه بيشتر انسان را با عوامل و شرايط زندگي تبيين کنند، اساسي - 1- Zen 2- core mindfulness 3- distress tolerance 4- emotion regulation 5- interpersonal effectiveness 6- Mindfulness-based stress reduction 7- quality of life therapy ترين سازه هاي مورد اشاره در اين رويکرد خواهند بود (٢٠١١ ,Carr).
اهداف پژوهش حاضر عبارتند از مقايسه اثربخشي آموزش فنون درمان مبتني بر کيفيت زندگي و رفتار درماني ديالکتيکي بر تحمل پريشاني دانشجويان دختر داراي اعتياد به گوشيهاي هوشمند و مقايسه اثربخشي اين دو روش در طول زمان .
پس ميتوان نتيجه گرفت که آموزش فنون درمان مبتني بر بهبود کيفيت زندگي و رفتار درماني ديالکتيکي موجب افزايش تحمل پريشاني دانشجويان دختر داراي اعتياد به گوشيهاي هوشمند ميشود.
پس ميتوان اظهار داشت که رفتار درماني ديالکتيکي در مقايسه با درمان مبتني بر کيفيت زندگي منجر به افزايش تحمل پريشاني دانشجويان دختر داراي اعتياد به گوشيهاي هوشمند شده است .