چکیده:
ابعاد گوناگون رفتاری و نگرشی مرتبط با ازدواج و خانواده در ایران، طی دهههای اخیر تغییر کردهاند. مقاله حاضر نگرشهای ازدواج را در پنج بعد شامل نگرش نسبت به تجرد، ازدواج غیرخویشاوندی، اولویّت ازدواج بر تحصیلات برای دختران، تاخیر ازدواج جوانان و رابطه دوستی قبل از ازدواج مورد مطالعه قرار میدهد. دادههای تحقیق از طریق پیمایش در بین 723 نفر از زنان 49-15 ساله شهر یزد گردآوری شده است. یافتهها بیانگر آن است که تفاوتهای نگرشی زنان شهر یزد به ابعاد مختلف ازدواج و تشکیل خانواده، برحسب متغیّرهای زمینهای (نظیر سن و وضعیّت تاهل) مستقل از تاثیر عوامل و متغیرهای فرهنگی و ارزشی چندان چشمگیر نیست. در مقابل، متغیّرهایی نظیر فردگرایی، خودتحققبخشی و سرمایه فرهنگی اهمیّت نسبی بیشتری در تیببن این تفاوتهای نگرشی ایفا میکنند. به اختصار، این نتایج، هماهنگ با آن دسته از تبیینهای نظری است که تفاوتها و تغییرات نگرشی ازدواج و خانواده را در کهکشان گستردهتر تحوّلات فرهنگی و ارزشی جوامع معاصر مینگرند. با این وجود، چگونگی فرآیند ادغام نگرشها، عقاید و اخلاقیات خانواده با مولّفههای ارزشی کلان و روبهگسترشی نظیر فردگرایی، خودتحققبخشی و حتی طیف وسیعی از ارزشهای اجتماعی- فرهنگی بررسی نشده در این پژوهش، نظیر اشاعه ایدههای توسعه، برابری جنسیتی، فرامادیگرایی و... مستلزم تحقیقات جداگانهای است.
Various aspects of attitude and behaviors related to marriage and family formation have been changed over the recent decades in Iran. The present study investigates marital attitudes in five dimensions, including singlehood, marriage between non-relatives, priority of marriage over education for girls, marriage delay, and premarital heterosexual relationships. A survey was conducted among 723 women aged 15-49 years, who lived in the city of Yazd. A systematic random cluster sampling method was employed for data collection, which included 48 clusters of 15 households. Overall, the findings suggest that women’s attitudes towards various aspects of marriage and family formation do not greatly vary by age and marital status. In contrast, variables such as individualization, self-actualization and cultural capital are more important in explaining such differences. These results are consistent with those theoretical explanations which attempt to explain differences and changes in attitudes towards marriage and family in term of broader cultural and value shifts in contemporary societies. However, further studies are required to examine the process of integration between family attitudes, beliefs, and moralities with macro level values such as individualization, self-actualization and even a broad expectrum of other socio-cultural values such as the diffusion of development ideas, gender equality, post materialism, etc.
خلاصه ماشینی:
مطالعه حاضر بر مبناي تحقيق ميداني به دنبال پاسخ به اين سوالات است ؛ نخسـت آنکـه ، نگرش هاي مرتبط بـا ازدواج و تشـکيل خـانواده در شـهر يـزد چگونـه اسـت ؟ دوّم ايـن کـه ، تفاوت هاي نگرشي برحسب متغيّرهاي جمعيّتي نظير سن ، وضعيّت تأهـل ، وضـعيّت فعاليّـت ، تحصيلات و همچنين رابطه متغيّرهاي ارزشي- نگرشي نظير فردگرايي، خودتحقـق بخشـي و سرمايه فرهنگي با نگرش به ابعاد مختلف ازدواج و خانواده چگونه است ؟ و در آخر، عوامـل تبيين کننده نگرش ها کدامند؟ چارچوب نظري از موضوعات مهم و مورد علاقه براي محققـين اجتمـاعي، مطالعـه چگـونگي تـأثير تحـوّلات اجتماعي بر رفتارها و نگرش هاي خانواده بوده است (گود١، ١٩٦٣؛ تورنتون ، ٢٠٠٥).
علاوه بر اين مطالعات ديگري نيز به بررسي ابعاد نگرش به ازدواج و تشکيل خانواده نظير تجرد (سيتومارانگ ، ٢٠٠٥؛ هاميلتون و همکاران ،٢٠٠٠؛ تشکري و تامپسـون ، ١٩٨٨)، ازدواج 4 خويشاوندي (حسيني، ١٣٩١؛ عباسيشوازي و ترابـي ، ١٣٨٥)، اولوّيـت تحصـيلات (مـاينح ، ١٩٩٧؛ فرگوسن ٥، ٢٠٠٠)، تأخير در ازدواج (ردفـورد ٦ و ديگـران ،٢٠٠١؛ ليشـتر ٧ و ديگـران ، ١٩٩٢؛ گلاس ٨ ١٩٩٢؛ استرنج ، ١٩٧٥؛ حبيب پور گتابي و غفاري ،١٣٩٠)ارز رازقينصرآباد و 1- Lesthaghe & Neels 2.
نتايج تحليل هاي انجام شده در تحقيق حاضر، بيانگر آن است که تفاوت هاي نگرشي زنان شهر يزد به ابعاد مختلف ازدواج و تشکيل خانواده ، برحسب متغيّرهاي زمينه اي نظيـر سـن و وضعيّت تأهل ، اگرچه در سطح دومتغيره ، ارتياط آماري معناداري را نشان ميدهد، اما در اکثر موارد، پس از کنترل چندمتغيره اين ارتباط به کلي محو ميشود.