چکیده:
واژههای «وَلی» و «مَولـیٰ» و مشتقّات آنها از بسامد بالایی در قرآن کریم برخوردارند. عالمان مسلمان برای هر یک معانی مختلفی برشمردهاند و هر یک از آیات را بر یکی از آنها حمل کردهاند. با وجود این به نظر میرسد گاه در اثبات معانی متعدد برای این واژهها افراط شده و میتوان با توجّه به مؤلّفههای معنایی این ریشه، معانی کاربردی مشتقّات آن را تقلیل داد. افزون بر آنکه پربسامدترین معنای این واژهها در قرآن کریم که ناظر به رابطۀ سرپرستی و حمایت از یک سو و اطاعت و پیروی از سوی دیگر است و نقش بسیار مهمّی در گفتمان حاکم بر قرآن کریم دارد، جایگاه شایستۀ خود را در ادبیات وجوهنویسی و دیگر حوزههای قرآنپژوهی پیدا نکرده است. ضمن آنکه واژۀ مولیٰ دارای معانی فرهنگی متعدّدی در تاریخ و زبان عربی بوده که ایجاب میکند در تحلیل معنای آن در برخی آیات، به معانی فرهنگی آن در عصر نزول توجّه شود. نگارنده در سامان دادن این مطالعه از مفاهیم علم معناشناسی بهره برده، و ضمن مراجعه به گزارشهای لغتشناسان، کاربردهای متعدّد و مهمّ واژۀ مولیٰ در فرهنگ عربی مقارن با ظهور اسلام را از نظر دور نداشته است.
خلاصه ماشینی:
ديگر نويسندگان کتب وجوه و نظائر معاني کمابيش مشابهي براي اين دو واژه برشمرده اند (نک: جدول ١)؛ معناهايي که گاه گنگ و گاه داراي هم پوشاني است و لازم است با توجّه به بافت متني ١ کاربرد آن ها در قرآن کريم و نيز تحليل مؤّلفههاي معنايي ٢ آن ها به صورت بندي دقيق تري دربارٔە معانيشان برسيم .
جدول ۱ ـ معاني ذکرشده براي ولي و موليٰ در کتب وجوه و نظائر (به تصویر صفحه مراجعه شود) در بحث از پيشينۀ مطالعه هم چنين بايد به مقالهاي با عنواني مشابه از نورسيده و همکاران (١٣٩٢ش ) اشاره کرد که در آن نويسندگان ضمن خلط اصطلاح فنّي «مؤّلفۀ معنايي» با وجوه معنايي (نک: نورسيده ، ١٣٩٢ش ، ١۶٠، ١۶١، ١۶٢، ١۶۴؛ نيز، دربارٔە اين اصطلاح ، نک: ,Crystal ٩١-٨٥ ,١٩٧٦ ,Palmer ;٤٢٧ ,٢٠٠٨)، عملاً همان وجوه معنايي مذکور در الوجوه والنظائر مقاتل را برشمرده ، و صورت بندي جديدي بازننموده اند (قس : مقاتل ، ١۴٢٧ق ، ٢٠٠ـ٢٠٣؛ نورسيده ، همان ، ١۵٩-١۶۶).
نکتۀ ديگر آيات ٧٢ و ٧٣ سورٔە انفال است که پس از جنگ بدر نازل شده (ابن هشام ، ١٣۵۵ق ، ٢/ ٣٢٢) و بهموجب آن در ابتداي هجرت ، توارث تنها بر مبناي اسلام و هجرت بوده و اگر کسي ايمان ميآورد ولي به مدينه هجرت نميکرد، از توارث با مسلمانان محروم بود: «و اّ لذ ين آم نُوا و لمْ يُه اج رُوا م ا لکُمْ م نْ و لايت ه مْ م نْ ش ي ءٍ حّ تي يُه اج رُوا»؛ يعني کساني که ايمان آورده اند و هجرت نکرده اند، شما را از ولايت آنان هيچ بهره اي نيست ؛ مگر اين که هجرت کنند (فرّاء، ١٩٨٠م ، .