چکیده:
خراسان، علاوه بر اهمیت جغرافیای سیاسی، به عنوان کانون شکل گیری حکومت اشکانیان و سپس حضور مقتدر ساسانیان همراه با توسعه و حفظ قلمرو از تهاجمات اقوام شرقی، از اهمیت زیادی در دوران تاریخی برخوردار بوده است. بررسی های باستان شناختی در بخش میانی گذرگاه کپه داغ- آلاداغ در شمال خراسان منجر به شناسایی محوطه های گوناگونی از دو دوره اشکانی و ساسانی شد. در میان تپه ها و محوطه های بررسی شده، شانزده ساختار معماری در قالب «تپه قلعه» و «قلعه» شناسایی شدند. شناخت کارکرد و نقش اجتماعی این قلعه ها در بستر تاریخی خود می تواند بر طرف کننده برخی از ابهامات تاریخی باشند؛ در نتیجه در این مقاله با طرح پرسش هایی چون: معماری قلعه سازی در دوران اشکانی و ساسانی چگونه بوده است؟ چگونه می توان براساس ویژگی های معماری و یافته های فرهنگی، گاهنگاری نسبی برای قلعه ها ارایه داد؟ قلعه ها را براساس ویژگی های جغرافیایی و معماری به چند دسته می توان گروه بندی کرد؟ فرم و شکل قلعه ها تاثیری در نقش کارکردی آن ها داشته است؟ محدوده جغرافیایی مورد مطالعه در بستر تاریخی اشکانی و ساسانی از چه جایگاه سیاسی و اجتماعی در ساختار حکومتی برخوردار بوده است؟ سعی شده به این پرسش ها پاسخ داده شود. در این پژوهش ابتدا با روش های میدانی اطلاعات گردآوری و سپس با استفاده از روش استدلال عقلانی-قیاسی به پردازش و تحلیل اطلاعات پرداخته می شود. ݣݣمهم ترین نتایج این پژوهش تشخیص ویژگی ها، تفاوت ها و شباهت های معماری قلعه ها با یکدیگر و سپس مقایسه آن ها با دیگر نمونه های مشابه در داخل و خارج از مرزهای ایران بود که منجر به شناخت بیشتر درخصوص سبک های قلعه سازی و گروه بندی آن ها در این منطقه گردید. در این پژوهش، علاوه بر شناسایی قلعه ها و شناخت ویژگی های معماری آن ها، با بهره مندی از علوم میان رشته ای چون: سنجش از راه دور، مطالعات زیست بوم و چگونگی پراکنش قلعه ها از یکدیگر، پیشنهاداتی درخصوص نقش سیاسی-اجتماعی محدوده مورد مطالعه به عنوان آخرین سرحد دسترسی به فلات مرکزی ایران ارایه می گردد.
خلاصه ماشینی:
تمام این رویدادها درحالی در مرزهای شرقی دو حکومت اشکانی و ساسانی رخ داده که آگاهی ما بیشتر وابسته به منابع تاریخی بوده، اما در این مقاله سعی شده علاوهبر متون با اتکاء به بررسیهای باستانشناسی، به گونهشناسیِ قلعههای شمال خراسان پرداخته شود و بستر سیاسی-اجتماعی آنها در این پهنۀ جغرافیایی موردبحث قرار بگیرد.
اهداف و ضرورت پژوهش: گونهشناسی قلعههای دو دورۀ تاریخی اشکانی و ساسانی در بخش میانی گذرگاه کپهداغ-آلاداغ بخشی از هدف نگارش این مقاله بوده تا براساس شناخت سبکهای معماری و مقایسۀ آنها با دیگر نمونههای همزمان در پهنۀ قلمروی این دو حکومت، بتوان پیشنهاداتی درخصوص نوع کارکرد قلعهها و نقش آنها در ساختار اجتماعی-اداری بستر تاریخیشان ارائه داد و همچنین به میزان اهمیت پهنۀ جغرافیایی مورد مطالعه در تشکیلات حکومتی اشکانیان و ساسانیان پیبرد.
بررسی دشت گرگان و کاوش برخی از قلعهها در دشت گرگان اولین قدم منسجم درراستای معرفی قلعههای اشکانی در شمالشرق ایران بود (Kiani, 1982)؛ گرچه پژوهشهای متأخر در همین دشت و کاوش چندین قلعه منجر به این نتیجهگیری شد که قلعههایی که «کیانی» با گاهنگاری اشکانی معرفی کرده بود، غالباً متعلق به بازۀ زمانی ساسانی هستند (Sauer et al.
در بیرون از مرزهای سیاسی ایران خصوصاً در محدودۀ آسیایمرکزی و شمال کپهداغ علاوهبر کاوشهای نسا (Invernizzi & Lippolis, 2008) و مرو (Heremann & Kurabnsakhatov, 1994) بررسیهای باستانشناختی متعددی درخصوص قلعههای دوران تاریخی انجام شده است.
موقعیت و زیستبوم محدودۀ مورد مطالعه در این مقاله در بخش میانی گذرگاه (کریدور) کپهداغ-آلاداغ1 در حوزۀ شمالشرق ایران و شمال خراسان بین عرضهای جغرافیایی '36°36 تا '37°55 شمالی و طولهای جغرافیایی '57°27 تا '59°04 شرقی واقع شده است.