چکیده:
در طول تاریخ، بسیاری از منابع با ذکر عهد و پیمان پیامبر (ص) با امام علی (ع) و ارتباط آن با بیعت خلیفه اول به عنوان یکی از وقایع پس از رحلت، با پیگیری اهدافی متفاوت، درصدد تبیین عملکرد حضرت برآمدند. خطبه37 نهجالبلاغه، شامل بیاناتی از حضرت است که بنا به دیدگاه برخی، از مستندات توجیه بیعت علی (ع) با خلیفه اول محسوب میشود و برخی دیگر با ستایش حضرت به پایبندی پیمان پیامبر (ص)، زمینه شرط بیعت مردم با خلیفه را در شکلگیری حکومت فراهم میکنند. مقاله حاضر درصدد است، با اتخاذ روش توصیفی- تحلیلی، پس از بررسی اعتبار خطبه از جهت صدوری، سیاق و فضای صدور خطبه را نیز تحلیل کرده، دلالتهای این کلام را روشن سازد و در ادامه، مستندات حدیثی و تاریخی این دیدگاه را نیز مطالعه قرار دهد. شارحان، به اعتبارسنجی خطبه در هیچ دورهای نپرداختهاند و منابع موجود، فاقد این کلام هستند. از نظر سیاقی، خطبه بر خلاف دیدگاه برخی، اشاره به عهد و پیمان و بیعت مردم پس از جریان قتل عثمان با حضرت دارد و استناد به پیمان مذکور، در سخنان و عملکرد حضرت، به منظور اثبات رضایت ایشان از خلافت خلیفه اول، جایگاه بسیار ضعیفی را به خود اختصاص میدهد.
Through history, many sources, by mention the contract of the
Prophet(S) with Ali (A) and its connection with Imam Ali’s allegiance
to the first caliph as one of the events after Prophet›s death, explain the
function of Imam Ali by pursuing different goals. From the point of
view of somebody, sermon 37 of Nahj al-Balaghah Includes statements
from Imam that is one of the documents justifying the allegiance of
Ali (A) to the first caliph and others praise the Imam (A) by adherence
to the treaty of the Prophet (S) provide the ground for the people to
pledge allegiance to the caliph in the formation of the government. By
adopting a descriptive-analytical method this present article seeks, after
checking the validity of the sermon in terms of issuance, also analyzes
the order and geography of sermon issuance and clarifies the implications
of this speech. In the following, it studies the hadith and historical
documents of this view. Commentators have not validated the sermon
in any period and existing sources lack this sermon and contextually,
the sermon, contrary to some people’s views, refers to the covenant
and allegiance of the people after the assassination of Uthman with the
Imam and citation of the said treaty, in the words and deeds of Imam
(A) In order to prove his satisfaction with the caliphate of the first caliph,
occupies a very weak position.
خلاصه ماشینی:
مورخانی همچون: بلاذری (1394ش، 1: 586-587)، دینوری (1410ق، 1: 17)، مقدسی (بیتا، 5: 66)، مسعودی (1409ق، 2: 301- 302)، ابنسعد (1410ق، 2: 240) و یعقوبی (بیتا، 126)، بیعت آن حضرت را پس از گذشت شش ماه، یعنی اندکی پس از شهادت حضرت فاطمه (س) میدانند، اما برخی دیگر مانند: طبری (1385ش، 2: 443)، معتقدند که آن حضرت در همان روز اول، تن به بیعت با ابوبکر داد، همچنانکه دانشمندان دیگری هستند که حتی اصل بیعت آن حضرت را هم نمیپذیرند؛ از این گروه باید به شیخ مفید اشاره کرد که یکبار در الجمل، روایت بیعت حضرت را در نهایت ضعف و عامل فساد ذکر میکند (1413ق، 119) و در الارشاد از باب نتیجه مینویسد: نظر محققان شیعه و عقیده حق این است که امام علی (ع) هرگز با ابوبکر بیعت نکرد (همان، 56).
مطلب قابل ذکر درباره فراز دوم کلام حضرت نیز که با عبارت «أَتَرَانِی أَکذِبُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ اللَّهِ لَأَنَا أَوَّلُ مَنْ صَدَّقَهُ فَلَا أَکونُ أَوَّلَ مَنْ کذَبَ عَلَیهِ فَنَظَرْتُ فِی أَمْرِی فَإِذَا طَاعَتِی قَدْ سَبَقَتْ بَیعَتِی وَ إِذَا الْمِیثَاقُ فِی عُنُقِی لِغَیرِی»، دنبال میشود، این است که ردپایی از این عبارات در مصادر شیعی وجود ندارد و «تثبیت دلائل النبوة» قاضی عبدالجبار، تنها منبعی است که هر دو قسمت مذکور را با فاصله از هم ذکر کرده است (عبدالجبار، بیتا، 1: 286) و دیگر منابع فاقد قسمت اول هستند، به گونهای که میتوان به «المحاسن و المساوئ» بیهقی و «الشریعة» آجُرِّیبغدادی در قرن چهار هجری و پیش از نهجالبلاغه و «أمالی» ابنبشرانبغدادی در دوره نزدیک به تدوین نهجالبلاغه، اشاره کرد، همچنانکه «الانتصار» عمرانی و «تاریخ دمشق» را نیز میتوان به عنوان منابع نقل پس از نهجالبلاغه نام برد (نک: ابنعساکر، 1415ق، 42: 443؛ آجری، 1420ق، 4: 1723؛ بیهقی، 1420ق، 1، 23؛ عمرانی، 1419ق، 3: 840).