چکیده:
در بحث لزوم یا عدم لزوم معاطات، دیدگاههای گوناگونی وجود دارد. یکی از ادلهای که معتقدان به عدم لزوم معاطات به آن استدلال کردهاند، روایت معروف «إِنَّمَا یُحَلِّلُ الْکَلَامُ وَ یُحَرِّمُ الْکَلَامُ؛ تنها سخن گفتن حلال و سخن گفتن حرام میکند» است. فقها در این موضوع اختلاف دارند که آیا واژۀ «کلام» به همان معنای ظاهریش بهکار رفته است، یا معنایی کنایی دارد. در این زمینه احتمالهای مختلفی، مستند به دلایل خاصی وجود دارد که با نقد و بررسی آنها، این نتیجه حاصل شد که هیچکدام از آنها پذیرفتنی نیست؛ بلکه احتمالاً مقصود از «کلام»، همان معنای مطابقی آن؛ یعنی گفتوگوی انجامگرفته میان دلال و مشتری است که قابلیت دو حکم حلیت و حرمت را دارد و مبتلابه هیچکدام از اشکالهای واردشده بر سایر احتمالات نیست و با صحت معاملۀ معاطاتی نیز منافاتی نخواهد داشت.
There are different views in discussing the necessity or the lack of necessity of the transactions without contraction. One of the reasons referred to by those who believe in the lack of necessity of the transactions without contraction is the famous narration “truly, the word makes something lawful or unlawful”. There are disagreements among jurists as to whether the “word” has been used in its superficial meaning or it has a metaphoric meaning. There are various possibilities according to the reasons in this regard by analyzing of which it turned out that none of them are acceptable; rather, by the “word” it is probably meant the corresponding meaning: that is, a conversation carried out between the dealer and the customer, which has the capability of being both the rules of vindication and sanctity without being involved in the problems of other possibilities and it will not lead to any conflict with the validity of the transaction without contraction.
خلاصه ماشینی:
بـه ديگر سخن در همۀ محللات و محرمات از سـوي شـارع ، کـلام وجــود دارد و مــوردي نمي توان يافت که محلل يا محرم باشد و کلام در آن نباشد؛ نقد احتمال دوم از ديدگاه شيخ انصاري اين احتمال (مضمون واحد) نيز غيرمرتبط بودن جملۀ «إنمـا يحلـل الکلام و يحرم الکلام » با پرسش مذکور در روايت را به دنبال خواهد داشت ؛ زيـرا در مـورد روايت يک مضمون وجود ندارد که اگر با لفظي ابراز شود، حرام و با لفظ ديگر حلال شود (انصاري، ١٤٣٤، ج ٣: ٦٣)؛ بلکه آنچه در روايت وجود دارد، يک مطلب است که از آن به «کلام واحد» تعبـير مي شود؛ منتهي نبود کلام واحد، محلل و وجودش محرم اسـت ؛ يعنـي انشاي بيع ـ پيش از خريد لباس از مالک آن توسط دلال ـ محرم اسـت ؛ چـرا کـه مصـداق «بيع ما ليس عنده » خواهد بود کـه از آن نهـي شـده اسـت (مـروج جزايـري، ١٤١٦، ج ١: .