چکیده:
شایستگیِ فرانیاز نیروی کار پس از بحران اقتصادی در سال 2008 بهعنوان دغدغهای مهم در پژوهشهای اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی مطرح شد، زیرا پیامدهایی جدی در سطوح کلان، سازمانی و فردی به دنبال داشت. با توجه به تفاوت در میزان فراگیری شایستگیِ فرانیاز، ابعاد و پیامدهای آن در زنان و همچنین تفاوت در جوامع و فرهنگهای مختلف در این زمینه، شایستگیِ فرانیاز زنان، بهخصوص در جوامع شرقی، بهعنوان یکی از خلأهای پژوهشی در این زمینه مطرح شده است. لذا پژوهش حاضر با انتخاب زنان دارای شایستگیِ فرانیاز، که در سازمانهای دولتی ایران شاغلاند، به بررسی عوامل سازمانی که از دیدگاه آنان در کاهش ادراک شایستگیِ فرانیاز و پیامدهای منفی آن مؤثر است، با استفاده از روش دادهبنیاد گلیزر میپردازد. نتایج بهدستآمده حکایت از محوریت مقولة معناداری شغل در کاهش ادراک شایستگیِ فرانیاز و پیامدهای منفی نگرشی آن دارد. در الگوی استخراحشده معناداری در دو سطح معناداری شغل و معناداری محیط کار در قالب پنج متغیر معرفی میشود که عبارتاند: از تقدیر شغل، آزادی عمل، هدفگذاری و چالش مداوم (عوامل معناداری شغل)، روابط توسعهیافته و تمامیت فردی (عوامل معناداری محیط کار). در پایان، با استفاده از نتایج این پژوهش با محوریت معناداری متغیرهای ادبیات پژوهشی در مورد شایستگیِ فرانیاز تبیین شده است. نتایج حاصل علاوه بر توجه به خلأ پژوهشی دربارة شایستگیِ فرانیاز زنان و استفاده از رویکرد کیفی که تا کنون کمتر در این حوزه استفاده شده، سازمانها را قادر میسازد بهرغم همة محدودیتها، در بهبود شرایط کارکنان زن دارای شایستگیِ فرانیاز خود و استفاده از توانمندیهای آنان قدم بردارند.
Overqualification has become a major theme of research after 2008 economic crisis, because it brings about major consequences at social, organizational, and personal levels. There are major differences in the frequency of overqualification, its dimensions, and consequences between different genders and also in different cultural and social contexts. The issue of overqualification among female employees is very much understudied, particularly in the eastern societies. The present paper aims to partially fill this gap by choosing overqualified women employed in the Iranian public sector as its study group. We study the organizational elements that according to our study group mitigate the perception of overqualification and its negative consequences using Glaser's grounded theory approach. The obtained model revealed the pivotal role of meaningfulness in mitigating the perception of overqualification and its negative consequences and a major factor in developing person-job in the study group. In this model, meaningfulness is defined at two levels, namely, job meaningfulness and meaningfulness in the work environment and is further specified in terms of the following five variables: job appreciation, freedom, continuous goal setting, developed relationships, and personal integrity. Focusing on job meaningfulness, we have explained and expanded the results of various variables in the overqualification research literature. The results of the present research addresses the substantial research gap in the overqualification research on female overqualification and enables Iranian organizations to improve the working conditions of overqualified women, despite the economical, market-related, and organizational limitations.
خلاصه ماشینی:
علاوه بر اين، شايستگي فرانياز در زنان پيامدهاي منفي گسترهتري نيز در مقايسـه بـا مردان به دنبال دارد، زيرا محدوديتهاي آنان در کنترل و تغييـر شـرايط نـامطلوب کـاري کـه ناشي از عوامل فرهنگي، خانوادگي و فردي است ، رفاه ذهني زنان داراي شايستگي فرانيـاز و بـه تبع آن سلامت رواني آنان را در معرض خطر جدي قرار ميدهد و لزوم انجام پـژوهش جداگانـه در مورد شايستگي فرانياز آنان را روشن ميکند [٢٦].
با در نظر گرفتن موارد يادشده درمورد اهميت شايستگي فرانياز بـه طـورکلـي و شايسـتگي فرانياز زنان به طورخاص در همة کشورها، همچون ايران، و خلأ پژوهشي موجود در ايـن زمينـه، بهخصوص با توجه به وابستگي موضوع شايستگي فرانياز به عوامل فرهنگي اجتماعي هر جامعـه [١٢؛ ٣٩]، پژوهش حاضر درصدد پاسخگويي به اين پرسـش اسـت کـه از ديـدگاه زنـان داراي ١.
ياد گرفتم بيشتر دنبال يه حاشية امني باشم و دنبال دردسر نگردم (نسرين، ٣٣ ساله دانشجوي دکتري عمران) براساس الگوي به دستآمده در اين پژوهش، آنچه مي تواند کارکنان داراي شايستگي فرانيـاز را از حاشيهگزيني، پيگيري اهداف شغلي در خارج از سازمان و ورود به چرخة معيـوب افـزايش شايستگي فرانياز دور کند، به کاهش ادراک شايستگي فرانياز و پيامدهاي آن يا ايجاد رفتارهـاي انطباقي منجر شود، توسعة معناداري است کـه در ادامـه در دو بعـد توسـعة معنـاداري شـغل و توسعة معناداري در محيط کار بدان اشاره خواهيم کرد.
اين مسئله ميتواند بخشي از اهميت بيشتر معناداري بهطور کـل و تقـدير شـغل در الگوي پژوهش را براي زنان داراي شايستگي فرانياز در مقايسه با مردان را تبيين کند.
“A relational model of perceived overqualification: The moderating role of interpersonal influence on social acceptanc”.