چکیده:
مقدمه: پژوهش کنونی با هدف بررسی نقش جوّ دانشگاه در پیشرفت خلاقانهی دانشجویان انجام شد.
روش: با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای، تعداد 362 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه مازندران انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس پیشرفت خلاقانهی کارسون، پترسون و هیگینز (2005) و پرسشنامهی ادراک جوّ دانشگاهی خلاق بود. دادهها با استفاده از روش تحلیل عامل اکتشافی مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که جوّ دانشگاه، سهم معناداری در پیشبینی پیشرفت خلاقانهی دانشجویان دارد و میتواند ۳۱٪ از تغییرات پیشرفت خلاقانهی دانشجویان را پیشبینی کند.
نتیجهگیری: جوّ دانشگاه بهعنوان متغیری اجتماعی، سهم معناداری در پیشبینی پیشرفت خلاقانهی دانشجویان دارد.
Introduction: This research was conducted to investigating the role of university atmosphere on students’ creative achievement Method: Through random multi-stages sampling 362 undergraduate students were selected from university of Mazandaran. The instruments of the present study were creative achievement scale (Carson, Peterson & Higgins; 2005) and perception of creative atmosphere questionnaire. The data was analyzed by structural equational modeling method. Results: According to the results, the predictive role of creative atmosphere in the creative achievement of students was confirmed and can predict 31% of variance in creativity. Conclusions: The creative atmosphere of university as a social variable, play a significant role in creativity of students.
خلاصه ماشینی:
هم راستا با ديدگاه هاي زمينه ساز، سيکزنتميهالي ١١ (٢٠١٤) بر اين باور است نمي توان با منـزوي کـردن فـرد، خلاقيت را از محيط اجتماعي و تاريخي اطراف که در آن اعمال فرد انجام مي شود جـدا نمـود؛ زيـرا آنچه خلاقيت ناميده مي شود، هرگز نتيجه ي عمل انفرادي فرد نيست ؛ بلکـه محـصول سـه نيـروي شکل دهنده ي عمده است : مجموعه اي از مؤسسات اجتماعي يا حـوزه ١٢؛ يـک زمينـه ي ١٣ فرهنگـي 1 Rudowic 2 Glăveanu 3 Genuine Stage 4 Creative Person Stage 5 Social Stage 6 He-paradigm 7 Pathology 8 I-paradigm 9 We-paradigm 10 Contextualism 11 Csykszentmihalyi 12 Field 13 Domain ثابت که ايده هاي جديد را نگهداري کرده و به نسل هاي بعدي انتقال مي دهد؛ و در نهايت ، فرد١ که تغييراتي را در حوزه و زمينه به وجود مي آورد تا به عنوان فرد خلاق مورد توجه قرار گيرد.
کول و همکاران (٢٠١٤: ٦) ضمن تأکيد بر نقش مهم اسـاتيد در پرورش خلاقيت دانشجويان ، معتقدنـد محيطـي کـه تـشويق کننـده ي خودمختـاري ، خطرپـذيري و انگيزش دروني باشد، سازنده ي خلاقيت است و اساتيد براي خلق چنين محيطي ، بايد دانـشجويان را به اعتماد بر قضاوت هايشان تشويق و تأکيد کنند که هر فردي توانايي خلاقيـت را دارد و از طريـق 1 Hunter 2 Zhao, Renard, ELMOUKHLISS, & Balagué 3 Karowski 4 De Souza Fleith 5 Shally& Gilson 6 Lin 7 Cole, Sugioka, &Ramagata-lynch 8 Driver 9 Hunter, Bedell, & Mumford 10 Ekvall& Ryhammar 11 Choi 12 Davies et.