چکیده:
عرصه ادبیات تطبیقی بنوعی حوزه وانگری ادبیات جهان در مقایسه و انطباق افکار، آراء و نگرش
انسان هایی از زبان ، ملیت و نژادهای مختلف است ؛ حوزه ای که موجب شناخت انسان ها و فرهنگ های
مختلف و عامل استحکام پیوند میان آنها میگردد. علاقه مندیهای مشترک گیوم موسو فرانسوی و
مصطفی مستور ایرانی در شخصیت پردازی قهرمان های داستان خویش در قالب استاد فلسفه (متیو شاپیرو
در رمان «فردا» ی موسو) و «یونس در روی ماه خداوند را ببوس مستور» پرداخت آنها از مفاهیم و
استعاره های مشترکی همچون «مرگ »، «عشق »، «زمان »، و. . . . ضرورت و اهمیت بررسی آثار آنها بویژه دو
اثر نامبرده از دو نویسنده مذبور را در چارچوب ادبیات تطبیقی لازم مینماید. آثار گیوم موسو از دید
ناقدان ادبی و هنری جذاب ، سفردرزمان ، شالوده شکنی مفهوم عشق و شاهراهی در رسیدن به عشق هستند.
در نظر این ناقدان گویی بالزاک دوباره ققنوس وار از خاکستر ادبیات فرانسه در قالب گیوم موسو طی
رستاخیزی ادبی سربرآورده است . مستور نیز همچون موسو در آثار خویش درگیری ذهنی با مباحثی
همچون «عشق »، «مرگ »، امور فراواقع گرایانه و سوررئال همچون «جهان موازی موسوئی» دارد. عشق
مفهومی انتزاعی است که در استعاره معمول آن تجربه کردنش بسی ساده تر از تعریف و توصیف آن است .
مفهوم و استعاره عشق در رویکرد روانکاوی نیروگذاری روانی صددرصد انرژی لیبیدو سوبژه (فردعاشق )
بر روی ابژه (معشوق ) است . زمان بعدی از جهان و نشانگر سویه و جهت حرکت آن است . زمان در رابطه با
فرد فرد انسان ها و یا هر پدیده ای شامل سه نوع گذشته ، حال و آینده است . نظریه جهان موازی یا واقعیت
جایگزین مربوط به فرضیه هایی است که امکان وجود واقعیت های جداگانه در کنار واقعیت کنونی را از
نیمه دوم قرن بیستم در اذهان دانشمندان فیزیک مطرح ساخته است . موضوع جهان موازی (واقعیت
جایگزین ) حاکی از آن است که در جهان موازی با جهان ما همزمان واقعیت بدیل دیگری از خود ما در
حال زندگی و امور واقع نیز همسان امور واقع ما در حال وقوع اند. درون مایه اصلی رمان «فردا» اثر گیوم
موسو برمدار عشق و زمان و انواع روایت های دانای کل از آن میگردد. رمان فردا را میتوان تجربه استعاره
عشق در سفری در زمان های موازی نامید. بهره گیری ادیبانه و استادانه از امر تعلیق جذابیت خوانش داستان
را برای خواننده و بر علاقه مندی کشش آن به سمت صفحات آینده کتاب را به طور ساحرانه ای در
هزارتوی لابیرنتی آن سرگشته می گرداند و حدس پایان داستان را غیرممکن مینماید. مستور نیز در اثر
خویش طی بازی نمادین در سطح مثلث خدا-عشق -مرگ راهکار پیشنهادی خویش را برای تبیین فلسفه
زندگی ارائه میدهد. در نتیجه گیری نهایی دو رویکرد و دیدگاه متفاوت به مفاهیم «عشق » و «زمان » در نظر
گیوم موسو در «فردا» با نظر مصطفی مستور در «روی ماه خداوند را ببوس » قابل توجه و امعان نظر هستند؛
چرا که گیوم موسو با بهره گیری از مفهوم تعلیق و جهان موازی و یک روز در قبل قرار دادن اما و در
اختیار گرفتن زندگی تقدیر و سرنوشت متیو شاپیر و بیشتر به مفهوم دگردیسی عشق به نفرت تآکیددارد؛
اما مصطفی مستور در نجواها و نشخوارهای ذهنی دکتر پارسا در توصیف عشق بخوبی نیروگذاری
(کاتکسیس ) روانکاوانه فرویدی صد در صد به ابژه بیرونی (مهتاب ) را به تصویر کشیده است .
خلاصه ماشینی:
در نتيجه گيري نهايي دو رويکرد و ديدگاه متفاوت به مفاهيم «عشق » و «زمان » در نظر گيوم موسو در «فردا» با نظر مصطفي مستور در «روي ماه خداوند را ببوس » قابل توجه و امعان نظر هستند؛ چرا که گيوم موسو با بهره گيري از مفهوم تعليق و جهان موازي و يک روز در قبل قرار دادن اما و در اختيار گرفتن زندگي تقدير و سرنوشت متيو شاپير و بيشتر به مفهوم دگرديسي عشق به نفرت تآکيددارد؛ اما مصطفي مستور در نجواها و نشخوارهاي ذهني دکتر پارسا در توصيف عشق بخوبي نيروگذاري (کاتکسيس ) روانکاوانه فرويدي صد در صد به ابژه بيروني (مهتاب ) را به تصوير کشيده است .
موسو در سال ٢٠٠١ رمان اسکيدا مارنيک را منتشر و در پي آن دچار تصادف رانندگي نزديک به موت ميشود؛ در پي اين حادثه رمان «وبعد» را مينگارد و آن داستان روايت مردي است که بازگشت از 1- Guillaume Musso بررسي تطبيقي استعاره عشق و زمان در رمان هاي «فردا» اثر گيوم موسو و «روي ماه خدا را ببوس » مصطفي مستور / ٥٩ سرزمين مرگ را دارد.
(به تصویر صفحه رجوع شود) مثلث عشق استرنبرگ بررسي تطبيقي استعاره عشق و زمان در رمان هاي «فردا» اثر گيوم موسو و «روي ماه خدا را ببوس » مصطفي مستور / ٦٥ (به تصویر صفحه رجوع شود) در ادبيات کلاسيک - مدرن و معاصر در همه آثار برجسته و شاهکارهاي ادبيات ايران و جهان در مجموع مي توان به رخ نمايي چهار نوع عشق اشاره نمود: ١.