چکیده:
در زندگی عرفی، بر اساس بعضی آراء فقهی این تصوّر برای مسلمانان پدید آمد که در زندگی اجتماعی، عملا رویه زندگی خانواده بر اساس سلطه مطلق شوهر بر همسر قرار گرفته است. از طرف دیگر بر اساس باز پژوهی مستندات فقهی و مبانی رابطه زن و شوهر با یکدیگر و پذیرفتن مالکیّت خصوصی، استقلال هر یک از زن و شوهر نسبت به هم از نظر جان، مال و آبرو در زندگی زناشویی رجحان داشته و سلطه شوهر در حدّ حقّ زوجیّت یعنی تمکین و حسن معاشرت می باشد و در مقابل، زن هم از بابت دریافت مهر و نفقه بر شوهر سلطه دارد که سلطه ای متقابل و عادلانه است و برابری زن و شوهر را اثبات می کند. با این اوصاف این دو تصوّر یعنی تسلّط زوج و حریم خصوصی زوجه در تعارض با هم قرار می گیرند. حال راه حلّ چیست؟ آیا با وجود ادلّه فقهی تسلّط زوج بر زوجه، می توان برای زن حریم خصوصی قائل شد؟ از آن جایی که تعارض، جنبه بدوی دارد می توان از طریق جمع عرفی و از باب حکومت آن را حل نمود. با این بیان که با توجّه به اصل عدم ولایت و این که هر انسانی در جان و مال و آبرو استقلال دارد، حریم خصوصی زوجه بر آن حاکم بوده و آن را محدود میکند.
In ordinary life, according to some jurisprudential views, the idea arose for Muslims that in social life, the practice of family life is practically based on the absolute domination of the husband over the wife. On the other hand, based on the re-examination of jurisprudential documents and the principles of the relationship between husband and wife, and by accepting private property; the independence of each spouse is preferable to each other in terms of life, property and honor in married life. Therefore, the domination of the husband is to the extent of the right of marriage; that is, obedience and good companionship. On the other hand, the wife dominates the husband in terms of receiving dowry and alimony, which is a reciprocal and just domination, thus proving the equality of the husband and wife. With this description, the two notions of husband domination and wife privacy are in conflict. What is the solution? Is it possible to give privacy to a woman, despite the jurisprudential arguments for the husband to dominate the wife? Since the conflict has a primitive aspect, it can be resolved through customary collecting and through Hukoma (supremacy). According to the principle of non-guardianship every human being has independence in life, property, honor, the privacy of the wife rules and limits it.
خلاصه ماشینی:
از طرف ديگر بر اساس باز پژوهي مستندات فقهي و مباني رابطه زن و شوهر با يکديگر و پذيرفتن مالکيت خصوصي، استقلل هر يک از زن و شوهر نسبت به هم از نظر جان، مال و آبرو در زندگي زناشويي رجحان داشته و سلطه شوهر در حد حق زوجيت يعني تمکين و حسن معاشرت مي باشد و در مقابل، زن هم از بابت دريافت مهر و نفقه بر شوهر سلطه دارد که سلطه اي متقابل و عادلنه است و برابري زن و شوهر را اثبات مي کند.
٤- ادله حريم خصوصي زوجه برخي از فقهاء و انديشمندان اسلمي در مقابل ديدگاه سلطه شوهر بر همسر برآنند که زن به عنوان يک انسان آزاد، از حق و حقوق مستقلي برخوردار است و اين استقلل براي او حريمي ايجاد کرده است که کرامت و جايگاه انساني او را حفظ مي کند.
لذا با توجه به منافع متفاوت و مشترکي که ميان زن و مرد وجود دارد و بر اساس آن زن حق کسب و درآمد دارد، به همان نسبت نيز حق تصميمگيري نسبت به آن درآمد را دارد، و زن مالکيتش نسبت به نفس و اموال خودش مستقل از مالکيت مرد است و در فقه اسلمي در مورد امور مالي زن در روابط زوجيت، او نيز همانند مرد داراي کليه حقوق مدني است (بحرالعلوم ،۱۴۰۳، ۳، ۳۱۷) و با داشتن اهليت، در مسائل مالي و اقتصادي خود از استقلل و آزادي عمل برخوردار است او ميتواند در اموال خويش هرگونه دخل و تصرفي بنمايد بدون آن که به اجازه و موافقت شوهر نيازي داشته باشد اعم از اين که اموال و دارايي او قبل و يا بعد از ازدواج به دست آمده باشد.