چکیده:
هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر زوج درمانی رفتاری تلفیقی بر صمیمیت زناشویی و تنظیم شناختی هیجان زنان متاهل شهر قم بود. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران دانش آموزان مدرسه ابتدایی «درمانیاب» ناحیه 2 شهرستان قم بودند. نمونه پژوهش 30 نفر بودند که به روش دردسترس و داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسشنامههای تنظیم شناختی هیجان (CERQ) گارنفسکی و کرایج (2006) و پرسشنامه مقیاس صمیمیت زناشویی (MIS) تامپسون و واکر (1983) بود. قبل از اجرای برنامه آموزشی، از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد. سپس برای گروه آزمایش، پروتکل آموزش مبتنی بر رویکرد زوج درمانی رفتاری تلفیقی، به مدت هشت جلسه آموزشی اجرا شد و مجددا از هر دو گروه، پس آزمون به عمل آمد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتههای حاصل از پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر رویکرد زوجدرمانی رفتاری تلفیقی بر صمیمیت زناشویی زنان متاهل، اثربخش است (001/0p <)، همچنین نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر زوج درمانی رفتاری تلفیقی بر تنظیم شناختی هیجان زنان متاهل اثربخش بوده است (001/0p <).
AbstractThe aim of this study was to investigate the effectiveness of education based on integrated behavioral couple therapy on on marital intimacy and cognitive emotion regulation of married women in Qom The research design was a quasi-experimental pretest-posttest and follow-up with a control group. The statistical population of the study included all mothers of students of "Darmanyab" primary school in District 2 of Qom city. The sample consisted of 30 people who were selected by available and voluntary methods and 15 people were randomly assigned to the experimental group and 15 people to the control group. The research instruments were cognitive emotion regulation questionnaires (CERQ) Garnefski and Kraaij (2006) and the Marital Intimacy Scale (MIS) questionnaire (Thompson and Walker (1983). Before the training program, pre-tests were performed in both groups. Then, for the experimental group, a training protocol based on the integrated behavioral couple therapy approach was performed for eight training sessions and post-test was performed again in both groups. Data were analyzed using multivariate analysis of covariance. The results showed that education based on integrated behavioral couple therapy approach is effective on marital intimacy cognitive regulation of emotion (p
خلاصه ماشینی:
پژوهش هاي گذشته بين نه راهبرد تنظيم شناختي هيجان تمايز قائل شده اند که بين اين نه راهبرد پنج راهبرد سازگارانه هستند که عبارت اند از پذيرش ، تمرکز مجدد مثبت ، تمرکز مجدد برنامه ريزي، ارزيابي مجدد مثبت ، کنار آمدن با ديدگاه و چهار راهبرد ناسازگارانه هستند که شامل سرزنش خود، نشخوار فکري، فاجعه انگاري و سرزنش ديگران است (اندامي خشک ، گلزاري، اسماعيلي نسب ، ١٣٩٢).
رويکرد زوج درماني رفتاري تلفيقي يکي از اين درمان هاي تلفيقي است که در اين پژوهش به بررسي اثربخشي اين رويکرد بر تنظيم شناختي هيجان و صميميت زناشويي زنان متأهل پرداخته مي شود.
(٠٠١/ بنابراين آزمون آموزش مبتني بر زوج درماني رفتاري تلفيقي بر تنظيم شناختي هيجان ناسازگارانه مؤثر است و فرضيه اول پژوهش تأييد مي گردد.
نتايج تحليل کوواريانس تنظيم شناختي هيجان سازگارانه ميانگين منبع تغييرات ممججذمورواع ت درجه آزادي مجذورات F P مجذورات اتا پيش آزمون ٨٥٠/٥٢ ١ ٨٥٠/٥٢ ٨٧/٢٤ ٠/٠٠١ ٠/٧٦٤ گروه ٨٢٣/٣٣ ١ ٨٢٣/٣٣ ٢٧/٠١ ٠/٠٠١ ٠/٤٣١ خطا ٢٦٣/٢١ ٢٧ ٩/٧٤ کل ٣٤/٦٥٣ ٣٠ در جدول بالا، مقدار Fبرابر ٢٧/٠١ است که در سطح ٠/٠٠١ معنادار است ((٠٠١/ فرضيه دوم : آموزش مبتني برزوج درماني رفتاري تلفيقي (IBCT) بر صميميت زناشويي مؤثر است .
نتايج حاصل از تحليل داده ها، نشان داد که آموزش مبتني بر زوج درماني رفتاري تلفيقي بر افزايش صميميت زناشويي زوجين اثربخش است .
The role of nine strategies of emotional cognitive regulation in predicting resilience, thinking and behavior of clinical psychology, 57-27.
Marital status and satisfaction five years following a randomized clinical trial comparing traditional versus integrative behavioral couple therapy.
( Persian) Emotional cognitive regulation strategies, anxiety and impulsivity in bipolar disorder with and without comorbidity with obsessive-compulsive disorder Dr Jafar Hassani, Elmira Ariana Kia.