چکیده:
در این مقاله میکوشیم به نقد و بررسی آراء آلن وود به منظور حل معضل صورتگرایی در اخلاق کانت بپردازیم. وود از جمله مفسران کانت است که سالها با معضل صورتگرایی دست به گریبان بوده است. او زمانی این اشکال را تا حدودی به اخلاق کانت وارد میدانست و در دورهای میکوشید در قامت مدافع، پاسخی درخور برای حل این چالش ارائه کند. در بخش مقدمه از مسیر تشریح مبانی نظری لازم برای ورود به مسئله، اهمیت این چالش برای داوری در خصوص نظام اخلاقی کانت را روشن میکنیم و نشان میدهیم که معضل صورتگرایی چرا و چگونه پدید آمد. در بخش دوم به نحوه مواجهۀ وود با این معضل میپردازیم و موضع نهایی او را در مقام مدافع به سنجش خواهیم گذاشت. در ادامه به نقدهایی میپردازیم که پاسخ وود قادر به پاسخگویی به آنها نیست؛ نقدهایی که از سوی رابرت پیپین و از رویکردی هگلی به این پاسخها طرح شده است. در بخش نتیجهگیری نشان میدهیم که چرا نسبت دادن نظریه ارزش به کانت در حل معضل صورتگرایی ناکام میماند. علاوه بر این، به امکان پاسخگویی به نقدهای پیپین از طریق خوانشی متفاوت به اختصار میپردازیم. خوانشی که مدعی است با محوریت بخشیدن به فلسفۀ تاریخ و فلسفۀ دین کانت، میتوان مضامین لازم برای پر کردن قانون اخلاق تهی و سوژۀ صرفاً معقول اخلاق کانت را فراهم آورد. مضامینی که با پیوند دوبارۀ سوژۀ اخلاقی به جهان بیرون و هویت انضمامی او، در حل چالش صورتگرایی راهگشا خواهند بود.
In this essay, we are trying to inquire and critique Allen Wood's ideas about the problem of formalism in Kantian Ethics. Wood is one of Kant's interpreters who has been dealing with the formalism problem for so many years. Once he believed that the problem is a real challenge for Kant's ethical thought and then he tried to suggest a solution for it. At first, we try to explain the theoretical foundation of the problem and in light of that show the importance of the problem for judging Kant's ethics and illustrate why and how the formalism problem was brought about. In the second part, we explain Wood's approach to the problem and critique the final position of him as an advocator. Then deal with critiques that Wood's solution can not handle; the critiques that Robert Pippin suggests and their foundations are in Hegelian heritage. In conclusion, we show that why ascribing a theory of value can not overcome the formalism challenge. In the same part, we introduce an approach that can help solve the problem; an approach that claims that we may be able to fill the emptiness of moral law and rational moral agent in Kant's ethics by focusing on Kant's philosophy of history and philosophy of religion provides. Contents that can shed light to solve the problem by connecting moral agents to the world and his concrete entity.
خلاصه ماشینی:
مقدمه اگر این گفته را بپذیریم که سـه اشـکال وجود دارد که به نحو سـنتی به اخلاق کانتی وارد دانسـته اند: صـورت گرایی، نیت محوری ١ و تصـلب اخلاقی (هوفه ، ١٣٩٢: ٣٧)؛ می توان گفت اشکال صورت گرایی، برنده ترین چالش و تعیین کننده ترین مسأله است و می تواند در فهم و پاسـخگویی به دو اشـکال دیگر نیز راهگشـا باشـد.
در بنیان گذاری برای مابعدالطبیعۀ اخلاق و نقد عقل عملی کانت به طرز خسـتگی ناپذیری به کرات ، به تأکید و تصـریح این نکتـه می پردازد کـه اگر مـادة اخلاق را نقطـۀ عزیمـت قرار دهیم ، بـایـد امری را بـه عنوان غایت اخلاق برگزینیم که معیاری جز قضـاوت حس برای اتخاذ آن نداشـته ایم و از آن جا که تنها تجربه می تواند مطلوب یا نامطلوب حسـی را بر ما آشـکار کند، باید امر اخلاقی را به امری تجربی و پســینی تقلیل بدهیم .
این مواجهـۀ جـدیـد به منظور پـایـه ریزی اخلاقی پیشـــینی کـه حـاوی احکـامی کلی و ضـروری باشـد، به اشـکالی انجامیده که در نوشـته های کانت پژوهی به مشکل صورت گرایی موسـوم شـده اسـت ؛ به این معنا که از صـورت امر مطلق کانتی (که آزمون محک اخلاقی بودن عمل اسـت ) هیچ ماده ای قابل اسـتخراج نیسـت .
به این ترتیب نقد هگل از این منظر عبارت اسـت از نقد رومانتیک اخلاق کانتی ؛ به معنای منفصـل کردن رابطۀ عقل و میل در مفهوم ارادة نیک به عنوان شرط لازم و کافی برای اخلاقی بودن عمل .