چکیده:
این مقاله جستاری پدیدارشناسانه دربارۀ معنای عشق و انواع آن در آثار روزبهان بقلی است. تلاش نگارندگان بر آن بوده است تا با مطالعة آراء این صوفی نامدار دربارة عشق انسانی و عشق ربّانی و دیگر اصطلاحات مورد تأکید وی نظیر «اغانه»، «التباس» و «تجلّی»، ضمن ارائة شناختی اجمالی از این چهرة سرشناس به سؤال از چگونگی نسبت میان «عشق انسانی» و «عشق ربّانی» پاسخ داده، مسیر متحقق شدن به مرتبه توحید باطنی در اندیشه روزبهان را مشخص نمایند. در این راستا مشخّص میگردد که برای روزبهان بقلی نسبت میان عشق انسانی و عشق ربّانی، نه از باب «المجاز قنطرة الحقیقة» بلکه از این منظر که عشق انسانی عفیف همان عشق به خداوند است، معنا مییابد. به این ترتیب دیدگاه روزبهان بهویژه با برجستهسازی مفهوم «توحید باطنی» در مقابل «توحید ظاهری»، تفاوتهای بارزی با سه گروه هم عصرش یعنی اهل شریعت، صوفیان ظاهرگرا و غالب عارفان آن زمان پیدا میکند. وی در نهایت با تشریح مفهوم دو واژة اغانه و التباس، تنها راه درک زیبایی ازلیِ خداوند و چشیدن طعم عشقِ ربّانی و نیل به مرتبة توحید باطنی را از طریق توجه به «تجلّیّات» آن حقیقت سرمدی در صور مخلوقات، به ویژه انسان با تمام ابعاد وجودیاش اعم از جسمانیّت و روحانیّت، معرفی میکند.
According to the doctrine of love in the Sufi worldview, the relation between human love and Divine love has always been the subject of debate and has made it a factor to explain the "hierarchy of monotheism". This paper, which is compiled in a descriptive-analytical and phenomenological approach, shows that for Rūzbahān Baqlī, the relation between human love and Divine love is not from the viewpoint of “al-Majaz Qantaratu al-Haqiqah” but from the view that a genuine human love is God’s love. Rūzbahān, especially by highlighting the concept of "esoteric monotheism" versus "formal monotheism", reveals significant differences with its three contemporaries, followers of Shari'ah, outspoken Sufis, and most of the mystics of his time. Finally, by explaining the meaning of the two words Ighanah and Iltibas, He introduces the focus on "manifestations" of that eternal truth in the form of creatures, especially human beings, as the only way to understand the eternal beauty of God and to taste the love of communion and attainment of inner monotheism.
خلاصه ماشینی:
تلاش نگارندگان بر آن بوده است تا با مطالعۀ آراء اين صوفي نامدار دربارة عشق انساني و عشق رباني و ديگر اصطلاحات مورد تأکيد وي نظير «اغانه »، «التباس » و «تجلي»، ضمن ارائۀ شناختي اجمالي از اين چهرة سرشناس به سؤال از چگونگي نسبت ميان «عشق انساني» و «عشق رباني» پاسخ داده ، مسير متحقق شدن به مرتبه توحيد باطني در انديشه روزبهان را مشخص نمايند.
وي در نهايت با تشريح مفهوم دو واژة اغانه و التباس ، تنها راه درک زيبايي ازلي خداوند و چشيدن طعم عشق رباني و نيل به مرتبۀ توحيد باطني را از طريق توجه به «تجليات » آن حقيقت سرمدي در صور مخلوقات ، به ويژه انسان با تمام ابعاد وجودياش اعم از جسمانيت و روحانيت ، معرفي ميکند.
در همين راستا نگارندگان مقاله حاضر مطالعه دربارة مفهوم عشق در آثار روزبهان بقلي با تأکيد بر مهم ترين اثر وي در اين حوزه ، يعني کتاب عبهرالعاشقين ، را مدنظر قرار داده اند.
روزبهان سرآمد صوفيان مدافع عشق انساني است تا جايي که کتاب عبهرالعاشقين را در دفاع از اين نوع عشق و همان طور که گفته شد، در پاسخ به معشوقه زمينياش نوشته و اين رخداد را اين گونه نقل ميکند: «مرا گفت : در اين علم بس چابکي، هل يجوز اطلاق العشق علي الله تعالي؟ و من پاسخ دادم ؛ اختلف شيوخنا في ذلک ...
٤ روزبهان که دغدغه مشاهده جمال صورت الهي دارد، با مدد جستن از اين حديث راه حل را در گذر از امتحان حجاب ، حل مشکل التباس و در نهايت اتحاد عشق ، عاشق و معشوق يافت که حقيقت «توحيد باطني» است .