چکیده:
در فرهنگ اسلامی انگاره اعجاز قرآن، ابتدا در محافل کلامی شکل گرفت و سپس وارد حوزه مباحث علوم قرآنی شد. از این رو در طول سدههای اسلامی عالمان این دو حوزه به بحث و بررسی در اعجاز قرآن پرداخته و کتب متعددی را درباره ابعاد مسئله اعجاز قرآن به رشته تحریر درآوردهاند.
هدف این نوشتار مروری بر سیر تاریخی تدوین این کتب و تبیین فراز و فرودهای سیر این تدوین است. در اهمیت و ضرورت بررسی سیر تاریخی تدوین کتب اعجاز، همین بس که، انجام هر گونه تحقیق و پژوهشی در حوزه اعجاز قرآن مترتب بر شناخت و آگاهی کامل از سیر تاریخی و نقاط عطف و شناخت منابع مهم و اثرگذار در این حوزه است. این پژوهش با رویکرد توصیفی_ تحلیلی کوشیده سیر تدوین کتب را مورد بررسی قرار دهد. تالیف در باره اعجاز قرآن، به صورت علمی مدون در قرن سوم هجری به وقوع پیوست. تدوین کتب اعجاز در قرون چهار تا پنج به علت شرایط سیاسی و فرهنگی، بهوجود آمدن و رویارویی فرقههای مختلف و توانمندی دولت اسلامی، به اوج خود رسید. از قرن هفت به بعد با حمله مغولها و شرایط نابسامان، تدوین کتب به دوران افول و ایستایی خود رسید. در سدههای دهم تا سیزدهم، به علت رواج بحث درباره حجیت ظواهر کلام خدا و مسئله تحریف، تدوین کتب در باب اعجاز کاهش داشت. در تمام این دوران، گفتمان غالب، وجه اعجاز فصاحت و بلاغت قرآن بود. با شروع سده چهارده و با توجه به پیشرفت علوم در مغرب زمین رویکرد علمی اعجاز علمی گستردهتر شد.
In Islamic culture, at first the idea of the miracle of the Qur’an was formed in theological circles and then entered the field of Quranic sciences. Therefore, during the Islamic centuries, scholars of these two fields have discussed the miracle of the Qur’an and written several books on the dimensions of the problem of the miracle of the Qur’an. The aim of this article is a review of the historical course of compiling these books and explaining the ups and downs of the course of this compilation.
In the importance and necessity of study the historical course of compiling miracle books, it is enough that conducting any research in the field of miracle of the Qur’an is based on knowing and being fully aware of the historical course and turning points and recognizing important and effective sources in this field. This research tries to examine the process of compiling books by a descriptive-analytical approach. The compilation on the miracles of the Qur’an took place scientifically in the third century AH. The compilation of miracle books in the fourth to fifth centuries reached its peak due to the political and cultural conditions, the emergence and confrontation of different sects, and the ability of the Islamic State. From the seventh century onwards, with the invasion of the Mongols and the turbulent conditions, the compilation of books reached its decline and stagnation. In the tenth to thirteenth centuries, the compilation of books on miracles declined due to the prevalence of the debate over the authenticity of the appearances of God’s Word and the issue of distortion. Throughout this period, the dominant discourse has been the miraculous aspect of the eloquence and eloquence of the Qur’an. With the beginning of the fourteenth century and with the advancement of science in the West, the scientific approach to scientific miracles became more widespread.
خلاصه ماشینی:
در راستای مسئله، این پژوهش بهدنبال پاسخگویی به سؤالات ذیل است: اعجاز قرآن در کدام قرن بهصورت علمی مدون، تدوین شد؟ در هر قرنی بیشتر چه موضوعاتی مطرح بوده؟ در کدام قرون پیشرفت یا توقف داشته است؟ در این زمینه علاوه بر منابعی که گذشت، کتابهای ارزشمندی از جمله کتاب سیر نگارشهای علوم قرآنی، تالیف محمدعلی مهدویراد، به رشته تحریر در آمده؛ غالب این نوشتهها بهصورت تاریخی و توصیفی بوده و به تحلیل محتوایی پرداختهنشده؛ این نوشتار با بهرهگیری از منابع کتابخانهای و با رویکرد تحلیلی- تاریخی نگاشته شده است و در صدد یافتن موضوعات بحث شده در زمینه اعجاز در طول تاریخ و شناخت فعالان، نویسندگان و همچنین ویژگی کتابهای آنها جهت پی بردن به وجه غالب در هر دوره، برآمده است.
حمصی درباره طبری مینویسد که وی کتابی با عنوان «الاسلوب و البلاغة» داشته و در آن درباره شیوه بیانی قرآنی مطالبی نگاشته است (حمصی، همان، صص7و8) ولی با دسترس نبودن این کتاب نمیتوان به روشنی قضاوت کرد با این حال میتوان گفت از اولین نویسندهها درباره اعجاز قرآن است که مباحث مقدماتی و اولیه و کلی را مطرح کرده است.
3. ابو عثمان عمرو بن بحر جاحظ (255ق)؛ نظم القرآن را ابن ندیم درزمره آثار قرآنی جاحظ ذکر کرده است (ابن ندیم، همان، ص42) به گفته برخی محققان ظاهرا این کتاب تا عصر باقلانی موجود بوده و بعد از آن مفقود شده است (رضایی کرمانی، 1390ش: ص18).