چکیده:
به اعتقاد بسیاری از فیلسوفان سابقه بحث از رابطه دین واخلاق به قدمت خود فلسفه است.امّا افلاطون با طرح گفتگوی سقراط با اوثیفرون شکل جدّی تری به آن داد.
بحث از رابطه دین واخلاق درمیان مسلمانان به عنوان یکی از مسائل مهم کلامی مورد مداقّه بوده و به پیامدهای اخلاقی آن کم تر پرداخته اند.
امّا رابطه دین واخلاق در اشکال مختلفی متصوّر است که در این نوشتار به حصر عقلی سه گونه'تباین دین از اخلاق' ،'تقابل دین با اخلاق'و'تعامل دین و اخلاق' سنجیده و در این میان ضمن تأیید تعامل دین واخلاق ،چگونگی و جهت این رابطه ارزیابی میگردد.
درامتداد این بحث برای تبیین وابستگی اخلاق به دین،از میان گونه های مختلف وابستگی اخلاق به دین،وابستگی'معنا شناختی'،'وجودشناختی'،'معرفت شناختی'و'روان شناختی' اخلاق به دین را می سنجیم.
درحقیقت گونه سنجی رابطه دین واخلاق با رویکرد علمی-پژوهشی،ما را به این نتیجه میرساند که اخلاق زاییده حقیقی ترین منبعی است که همه خیرات،مصالح و سعادات از آن ناشی می شوند و آن'دین'است.
Many philosophers believe that the history of the relationship between religion and morality is as old as philosophy itself. But since the time of Plato, Socrates' conversation with Othifron has taken on a more serious form. The discussion of the relationship between religion and morality among Muslims has been considered as one of the important theological issues and less attention has been paid to its moral consequences. However, the relationship between religion and morality is imagined in different forms. In this article, three types of "religion contrast with morality", " religion opposition with moral " and "interaction of religion and morality" have been rationally evaluated. In order to explain the dependence of morality on religion, we examine the "semantic", "ontological", "epistemological" and "psychological" dependence of morality on religion among the different types of moral dependence on religion. In fact, the typology of the relationship between religion and ethics and the scientific-research approach leads us to the conclusion that morality is the most real source from which all goodness, interests and happiness come, and that is "religion".
خلاصه ماشینی:
(مصباح ، همان ، ص ٢٢٠) البته در تبيين اين تعامـل آراي گونـاگوني بـه چشـم مـي- خورد ؛ برخي وابستگي اخلاق به دين معتقدند که اخـلاق برآمـده از ديـن اسـت .
(طباطبايي،١٣٦٤، ج ٢، ص ٢٠٠) در اين نوشتار درصدد برآمده ايم تا به روش علمي-پژهشي با ارزيابي دسته بنديهـاي متصور در رابطه دين و اخلاق ، ضمن تأييد رابطه تعاملي ميان ديـن و اخـلاق ، از ميـان آراي متعددي که در تبيين اين رابطه دوسويه به چشم ميخورد بـا سـنجش مهـم تـرين گونـه هـاي وابستگي اخـلاق بـه ديـن چـون ؛ وابسـتگي معناشـناختي اخـلاق بـه ديـن ، وابسـتگي وجـود شناختي اخلاق به دين ، اتکاي معرفت شناسانه اخلاق بـه ديـن و نيـز وابسـتگي روان شـناختي اخلاق به دين دقيق ترين و منطقيترين شکل ممکن از تعامل ميان ديـن و اخـلاق را ترسـيم نموده و درميياييم که اخلاق برآمده از دين و وحي الهي است .
تعامل دين و اخلاق اما در باور اکثر متألهان و دين داران ، دين واخـلاق از جهـاتي بـه هـم نيازمنـد هسـتند؛ بدين معنا که پذيرش برخي از گـزاره هـاي دينـي متوقـف بـر پـذيرش برخـي از مفـاهيم و قضاياي اخلاقي است و نيز تعريف و تصديق برخي از گزاره هاي اخلاقي، بر دين و گزاره - هاي ديني مبتني هستند.
(ادواردز، همان ، ص ٣٤٠-٣٤٢) از ديدگاه برخي از انديشمندان مسلمان ، رابطه دين و اخلاق از جنبه معرفت شناسي بـه مقايسه مفاهيم بنيادي و گزاره هاي اخلاقي و ديني ميپردازد؛ ماننـد مفـاهيم حسـن و قـبح و بايد و نبايدهاي اخلاقي و نيز مفاهيم وجـوب و حرمـت شـرعي کـه جـزء مفـاهيم اعتبـاري عملي هستند(.