چکیده:
شناخت خداوند بلندمرتبه، به دو صورت ممکنمیشود: شناختیکه از راه وصول علم استوشناختیکه ازراهوصولِحالاست، چنانکهحاصلسیروسلوکعارفدرمشربشیخمحمودشبستری، معرفت، فنایدرحق است.معرفتبهحق، عاریشدنازصفاتبشریاستتازمانیکهحضورفرددرمیاناست، بندهدرحجابخودیباقی میماند.معرفت، براساسآگاهیوتغییرسطحآگاهیبشریاست زیراتاتندردیگِ محنت وابتلای آتش ریاضت گداخته نگردد به کمال ومعرفت دست نمی یابد. انسانزمانیمُدرکحقوجهانهستیمیشودکهصاحب مقام شده وبه مسأله استبطان وبینندگی، دست یافته باشد.زمانیکه سالک ازخود پرستی فارغ نشود، خداپرستنمی گردد.اول قدم بایدبنده بود تا باریاضت وعنایت الهیآزادی یابد. زیرا هدف ازمعرفتِسالک، جهت وصال نیازبه زمانوادوات مادیدارد چون برای سیر بهکمال، دل ِآدمی به روزگار نیازمند است. اسباب وادوات یا مُلکی(آن چهمربوطبه قالب وظاهر)اندویا ملکوتی(هرچهتعلقبهباطندارد چون:حضور، خشوع، محبت، شوق و..). اهمیت موضوع دراین عبارت خلاصه میشود که آیا عرفا در مورد معرفت دارای آرای یکسانند یاخیر؟ این مقاله با شیوه توصیفی – تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است.
مسأله این است که آیا ریاضت وسیر وسلوک به تنهایی منجر به معرفت میشود ؟یا عنایت باید شامل عارف گردد؟ همچنین آیا معرفت دارای مراتبی است ؟ آیا عارف میتواند ذات الهی را آن چنان که هست ادراک کند؟
Knowledge of God can be done in two possible ways: Knowledge through science is and the way to receive the mystical state . As the result of the siege and the mysteries of the world in theinsight of the glorious Mahmud: Knowledge is the annihilation of truth. Knowledge is the truth of all human beings. Everyone, being a human being is a human being. Knowledge is based on human consciousness, because it does not return to the fire of austerity. It does not reach the perfection of the hands. When a person realizes the truth of the world, he becomes the owner of the position and attains the issue of sight. Since the seeker does not graduate from selfishness, he does not worship God the first step is to be a servant in order to attain divine freedom and contentment. Because in order to be perfect, one's heart needs time. The importance of the subject is summarized in this phrase. Do mystics have the same opinion about knowledge or not this article has been reviewed in or should care include the mystic? Also, does knowledge have levels? Can a mystic perceive the divine essence as it is? Descriptive -analytical manner. The question is, does austerity and behavior alone lead to knowledge?
خلاصه ماشینی:
»(هجویری، 1387: 422) بعد از طی طریق، عارف به شناختی دست مییابد که هیچ عمل وکاری را به خود نسبت نمی دهد بلکه همه صفات وقدرت خویش را از فضل الهی میداند، چنان که مولانا میگوید: قدرتِ خود بینکه این قدرت ازوست قدرتِ تو نعمت ِاو دان که هوست (مولوی، 1378:د1/472) شیخمحمودشبستری، معرفترا«صفتکسیمیداندکهخدارادرجمعاحوالناظرواسماءوصفاتشرا بشناسد و از برکات معرفت، آن میداندکهدر مشاهده موجودات، نور ووجود مطلق را مییابد، زیرا حقیقت موجودات نوراست.
»(عراقی، 1382: 77) مولانا، برای دریافت معرفت مراتبی قائل است، مبتدی در پلکانِ اولین گام خویش، از عقل مددمی جوید اما پرواز عقل تا انتهای جهان مادی است ودر حد ودرجهای متوقف میشود زیرا اگر شناخت حق صرفاً منوط به عقل میشد ابوجهل که صاحب عقل بود کافر نمی گشت.
پس نردبان وادوات مادی تاحدی برای طی طریق سالک لازم میگردد بعد از طی این مرحله، نیاز به نردبان دیگری است، چنان که مولانا میگوید: عقل وعشق ومعرفت شدنردبان بام حق لیک حق رادر حقیقت نردبانیدیگرست (مولوی، 1367: 384) «معرفت حیات دل بود به حق واعراض سِر از جز حق، وقیمت هرکس به معرفت بود وهرکه را معرفت نبود وی بی قیمت بود.
» (هجویری، 1387: 392) گمان عارف در معرفت چو سیر کند هزار اختر ومه اندر آن گمان نرسد (مولوی، 1367: 910) راه طالب، در اندرون اوست پس سالک باید سیر درون کند؛ چنانکه خداوند در قرآن کریم میفرمایند:«ونیز دروجودخودتان، آیا با چشم بصیرت نمی نگرید؟» (الذاریات/21)خداوند در دل کسی است که دوستش دارد.