چکیده:
مهاجرت به عنوان پدیده اجتماعی بر ساختار دموگرافیک کشورها تاثیرگذار خواهد بود. این امر ترکیب جمعیتی واحدهای سیاسی را تحت تاثیر قرار میدهد. کشوری همانند ایران که از ضریب و نرخ رشد جمعیتی بالا برخوردار است، طی سالهای دهه 1970 با پدیدهای به نام مهاجرت روبهرو بوده است. اصلیترین گروههای مهاجر را افغانیها تشکیل دادهاند. آنان در برخی از شهرهای کوچک «ترکیب جمعیت شاغل» را تحت تاثیر قرار دادند. از سوی دیگر، این امر بر «نرخ دستمزد»، «نرخ اشتغال» و «نرخ ناهنجاریهای اجتماعی» تاثیرگذار بوده است. در این پژوهش تلاش میشود تا مساله آسیبشناسی مهاجرت در ایران براساس رهیافت انتقادی مورد بررسی قرار گیرد. نظریهپردازان مکتب انتقادی بر این اعتقادند که در سالهای دهه 1990 به بعد مولفههای اجتماعی بر امنیت ملی کشورها تاثیر بیشتری به جا گذاشته است. این امر تحت تاثیر کاهش نقش دولت در کنترل تحرک نیروهای اجتماعی همجوار قرار گرفته است. از سوی دیگر، میتوان این موضوع را مورد توجه قرار داد که کاهش نقش دولت در کنترل فضای مهاجرت زمینه بروز برخی از ناهنجاریهای مشهود در ساختار اجتماعی – اقتصادی و همچنین توزیع مواد مخدر را به وجود آورده است. این امر در زمره دغدغههای مکتب انتقادی در ارتباط با ظهور و گسترش ناامنی اجتماعی میباشد.
خلاصه ماشینی:
مهاجرت نه تنها موضوعي داخلـي محسـوب مي شود، بلکه مي توان آن را زمينه ساز فرايندي دانست که شرايط لازم بـراي مشـارکت گـروه هاي اجتماعي (در حوزه درون ساختاري)، کنش متقابل دولت - نيروهـاي اجتمـاعي و تعامـل چند جانبه کشورها در حوزه سياست بين الملل را فراهم مي سازد.
بـه طـور کلـي، فراينـدهايي هماننـد رشـد اقتصـادي، افزايش درآمد سرانه ، گسترش شهرها و همچنين اجراي برنامه هاي توسعه اقتصادي را مي توان زمينه ساز اصلي شکل گيري مهاجرت دانست .
اگرچه فرايندهاي ديگري همانند جنگ ايران و عـراق ، بحـران امنيتـي در افغانستان و ضرورت هاي اقتصاد بين الملل در شکل گيري اين حادثه مشارکت داشته انـد، امـا مي توان جلوه هايي از همبستگي شاخص هاي اقتصادي با روند رشد مهـاجرت نيـروي کـار در ايران را از دهه ١٣٥٠ مورد توجه قرارداد (غلامي نتاج اميري، ١٣٨٥: ٤٢).
1 Alessandro Monsutti يکي از دلايل اصلي کاهش مهاجرت در سال هاي دهه ١٣٧٠ بـه ايـران را مـي تـوان رشـد نيروي کار در ايران دانست .
اين امر را مي توان زمينه ساز تاثير پذيري فضاي اجتماعي- اقتصادي ايـران از موج هاي سياسي و امنيتي بين المللي دانست .
نتيجه گيري در اين مقاله تلاش شد تا رابطه بين مهاجرت ، شاخص هاي اقتصادي، هنجارهاي محيطي، امنيت اجتماعي و فرآيندهايي که در ايران طي سال هاي اوليه دهه ١٣٥٠ به بعد شکل گرفت ، مورد بررسي قرار گيرد.
تجربه ساختار سياسي و اقتصادي ايران ، از روند مهاجرت نشان مي دهد که اين امر داراي نقش و کارکرد مرحله اي است .