چکیده:
ارجمندترین سخن صوفیه، حدیث عشق و محبت است که آن را استوارترین رشته ی پیوند میان حق و خلق دانسته اند.عرفا پس از تعمق در آیات قرآنی و تأویل آیه ی «یحبهم و یحبونه» به منظور وصول به حقیقت موضوع عشق و محبت الهی را در عرفان پایه ریزی کردند .با این حال معانی متفاوتی از این آیه و مفهوم محبت مندرح در آن را ارایه نموده اند. تعاریفی که بایزید و جنید از مفهوم عشق و محبت ارائه می دهند از تأویل ایشان از آیات قرآن نشأت گرفته و در تفاوت بنیادی در سیر و سلوک عرفانیشان در حوزه های عملی و معنایی«شریعت و طریقت»، «صحو و سکر» نمود می یابد. این تحقیق تفاوت دیدگاه بایزید بسطامی و جنید بغدادی در مورد عشق و محبت، مندرج در متون عرفانی تاقرن ششم را بررسی می کند. فرضیه تحقیق بر این امرمبتنی است که اختلاف تعاریف این دو عارف از محبت، ناشی از تفاوت جایگاه عرفانی و نگرش متفاوت آنان و نحوه ی تأویل آنها از آیات مربوط به محبت است و متناسب با مشرب عرفانی این دو عارف شکل گرفته است. روش بررسی این اختلاف نظر بر اساس نظریه هرمنوتیک گادامر که تأویل را امری مفسر محور می داند تبیین می گردد که طریقی نو در بررسی متون عرفانی محسوب می شود.
In mystics’ opinions, love is the strongest relationship between the God and people. Interpreting the Quranic verses, Mystics founded the topic of divine love and compassion. The definitions which Bayazid and junayd propose are based upon the interpretation of the verses of Quran and they are frequented in the fundamental differentiations in their mystical behavior in the practical and spiritual scopes i.e. Law and mystical path. This research investigates the difference between Bayazid and Junayd’s in divine compassion or love. The point of view of difference caused dissimilar manner and mystical behavior among those two. This dissimilarity, even affected understanding of “Credo”, “Sober”, where they defined those in their own specific ways. The hypothesis is that each one looked at the concept from their own particular mystical ideas and that is the reason for their different opinions on divine compassion and love. This research is based on the Gadamer hermeneutic and philosophic theory. Gadamer believes that every person has his own interpretation about any issue. Today, this method of research is observed as a new one in mystical texts research.
خلاصه ماشینی:
فرضيه ، محدوده و روش تحقيق : اين تحقيق بنا دارد دليل اختلاف تأويل بايزيد بسطامي و جنيد بغدادي را از مفهوم محبت در آيات قرآني با روش گادامر بنماياند و اين فرضيه را بيازمايد که آنان تحت سيطرهي سنت ها، تفاوت جغرافيايي، تجربيات و پيشداوريهاي شخصي خود به آيات قرآن نظر کرده آراي متفاوت ارايه کرده اند.
جغرافياي زيستي و فرهنگي بايزيد و جنيد : براي دريافت تفاوت ديدگاه عرفاني بايزيد و جنيد در چگونگي تأويل آيات مربوط به محبت براساس روش گادامر بايد به تبيين جايگاه عقيدتي و سنت هاي فکري اين دو عارف و درک متفاوت آنان و منشأ اختلاف نظر آن دو پرداخت .
به اعتقاد نگارندگان اين مقاله ، طرح مفهوم فنا و بقا در نظر بايزيد بسط مفهوم محبت و عشق الهي و نتيجه آن است و کاملا با ديدگاه جنيد و ساير شريعت مداران اهل صحو مغايرت دارد.
اين تحقيق بر اساس نظريه ي هرمنوتيک گادامر ديدگاه متفاوت بايزيد و جنيد و نحوه ي تأويل آنها را از مفهوم عشق و محبت متناسب با مشرب عرفانيشان مورد بررسي قرار داده است .
بر پايه ي هرمنوتيک گادامر تفسير که امري مفسر محور است و خواننده را در دريافت متن و اثر آزاد مي داند، اين نتيجه حاصل شد که تفاوت ديدگاه و اختلاف برداشت جنيد و بايزيد در تفسير و تعريف مفهوم محبت در وهله ي اول ناشي از تفاوت و تمايز در سير و سلوک عرفانيشان مي باشد.