چکیده:
مقاله حاضر بر آن است بنیادهای نظری برآمده از دو مبنای مهم معرفت شناختی و روششناختی غرب جدید یعنی سوبژکتیویسم و اصالت ریاضیات دکارتی را واکاود و بروندادهای آن دو را در شکلدهی به تمدن مدرن غرب جویا شود. ما حصل تحقیق این است که دو بنیاد یادشده سرانجام سیطره کمیت و استخدام طبیعت و استثمار انسان را در پی آورده و الگوی پیشرفت غربی را به الگوی تصاحب و تزاید قدرت و تکاثر ثروت مبدل ساخته است. بررسی این مبانی و سپس عرضه آنها به منابع و تراث خودی و دریافت پاسخهای متفاوت یا مشترک آنها میتواند ما را در اکتشاف مبانی خودی یاری رساند و وجوه اشتراک و تمایزهای ارزشی- تمدنی ما را آشکار سازد.
The present issue is to study the two important epistemological and methodological foundations of modern west civilization and their rule on building it. This attempt is based on the view that studying these foundations, followed by referring to our own resources and receiving the same or different answers, helps us better to discover our internal foundations and recognizing the inclusive and exclusive fears of civilization and values.
خلاصه ماشینی:
بررسي اين ديدگاه ها از حوصـــله تحقيق حاضـــر بيرون اســـت ؛ اما نتايج و پيامدهاي آن که نقش مهمي در شکل گيري تمدن جديد غرب و الگوهاي توسعه داشته ، بسيار حايز اهميت است و از همين رو نگاهي به آنها بايسته مينمايد؛ البته ادعا اين نيست که همه اين موارد از نتايج ضروري و لوازم منطقي و اجتناب ناپذير ديدگاه دکارت بوده و يا خود او در پي دريافت چنين نتايجي از فلسفه اي که پايه ريزي کرد بوده است ، بلکه مقصود تأثيري است که در نگاه تاريخي عملاً از خود باقي گذاشــته و خطي اســت که با الهام از کوجيتوي دکارت توسط ديگر انديشمندان غربي دنبال شد و در ساخت تمدن مدرن نقش مهمي را ايفا کرد؛ هرچند در مواردي شخص دکارت موضعي مغاير با آن نتايج داشته باشد.
بنابراين سوژه (Subject) پيش از سوبژکتيويسم دکارت به معناي عين و موجودات خارجي و ابژه (Object) به معناي ذهن و موجودات قائم به ذهن به کار ميرفت ؛ اما سـوژه در اين نظام به چيزي تعريف ميشـود که ديگر اشـيا را ابژه ميکند؛ يعني آنها را چيزهايي براي خود ميکند و در رابطه و نسبت با خويش مي سنجد.