چکیده:
بستر شکلگیری هویت فرهنگی، زندگی جمعی است و اسطوره یک مقولۀ فرهنگی است که میتواند افکار و شیوۀ زندگی ما را هدایت و جهت دهد. اسطورهها کارکردهای گوناگونی دارند که ساحت عرفانی و دینی آن در ایجاد و تقویت هویتفرهنگی موثر است. در همین راستا آفرینش پیادهروی اربعین به مثابه اسطوره برای جلوگیری از سرگشتگی جامعۀ تودهای نقشآفرین بوده و امکان عمل و فرصت در حوزۀ عمومی را فراهم میآورد.
این مقاله با تحلیل اسطوره شناختی برگرفته از مولفههای اسطورهای جوزف کمبل، درصدد بررسی معناداری تجربۀ زیسته زائران پیادهروی اربعین با آزمون t تک نمونهای برآمده است تا ضمن پیکربندی اربعین با مولفههای اسطوره، به تبیین هویتفرهنگی بپردازد.
از آنجایی که جایگاه واقعۀ عاشورا در ذهن و ضمیر شیعیان، دارای اعتبار و حجیت بوده و هم مبنای رفتار و کنشسیاسی و اجتماعی است یافتههای پژوهش نشان میدهد پیادهروی اربعین در حیات بخشیدن به هویت فرهنگی و اجتماعی موثر بوده است.
Community life is a background to cultural identity, and myth is a cultural category that can guide and mold people's lifestyle. Myths fulfill various functions that prove effective on religio-mystical levels, hence influential on reinforcing the cultural identity. From this perspective, the Arbaeen march symbolizes a community's unity that prevents its dispersion, hence making a ground for actions on the community level. Drawing upon Joseph Capmbell's mystical components, this paper studies the participants' experience of the march for coming up with a definite cultural identity. As the event of Ashura has been of much significance for Shiites, the Arbaeen march has embodied a much deeper value for them.
خلاصه ماشینی:
com) این مقاله با تحلیل اسطوره شناختیِ برگرفته از مؤلفههای اسطورهای جوزف کمبل، درصدد بررسی معناداری تجربۀ زیسته زائران پیادهروی اربعین با آزمون t تک نمونهای برآمده است تا ضمن پیکربندی اربعین با مؤلفههای اسطوره، به تبیین هویتفرهنگی بپردازد.
بر این اساس، مقاله پیشرو در نظر دارد با استفاده از رویکرد اسطورهشناختی 2 و بررسی معناداری تجربههای زیستۀ زوار پیادهروی اربعین با مؤلفههای اسطوره به شناخت سامان اعتقادی زائران این مناسک بپردازد و پس از فهم رابطه همبستگی، نقش پیادهروی Richard Cavendish Mythological Criticism or Mythological Approach اربعین در بازآفرینی هویت فرهنگی را تبیین نماید؛ چراکه درک نمادهای سنتی به عنوان جزء لاینفک یک هویت از اهمیتی بسزا در میان هر ملت برخوردار است.
جوزف کمبل بر این باور است که به جای کشتن اسطوره، باید از آن به بهترین شکل بهره گرفت (کمبل، 1385: 255)؛ بنابراین دینداران دین اسطورهای با آفرینش پیادهروی اربعین به سیاق جدید در پی آن هستند که به گذشته سفر کرده و الگوهای آن را به حال بیاورند و عیناً تقلید کنند و رویدادهای تاریخی را عملاً از زندگی انسان حذف نمایند و او را معطوف به نیروهای فراتاریخی کنند که گویا همه جا حاضر بوده و در زندگی آدمی دخالت دارد و نقش ایفا میکند (محدثی، 1396الف)؛ بدین ترتیب میتوانند مجری اعمال مذهبی باشند که انسان به واسطۀ فرمانبرداری و انضباط مداوم روانی، از تمام محدودیتهای فردی، خصوصیات اخلاقی، وحشتها و امیدها رها میشود و دیگر از فنای خویشتن که پیش شرط تولد مجدد است، هراسی ندارد و آن تولد مجدد راهی برای درک حقیقت و آمادگی برای یکی شدن نهایی است 1 (کمبل، 1385: 244)؛ یکی شدنی که میتوان از آن به عنوان بازآفرینی هویتفرهنگی شیعیان ایرانی و غیرایرانی یاد کرد که نتیجۀ آن جلوگیری از سرایت گسیختگی و سرگشتگی جامعۀ تودهای است.