چکیده:
اذهانی که به شکلهای متفاوت قوام یافتهاند، تفاسیر متفاوتی از جهان پدید خواهند آورد. اشیاء و پدیدههای جهان به شکلهای گوناگون خودشان را به انسانها مینمایانند و آگاهی هر فرد تحتتاثیر تجربه شخصی او از جهان پیرامونش است. پدیدارشناسی روشی است که به کمک آن میتوان آگاهی و تجربه افراد متعدد از مفاهیم و پدیدهها را بدون واسطه دریافت کرد. از دیدگاه پدیدارشناختی، ادراک همواره ادراک یک پدیده است و ادراک بدون وجود پدیدهها بیمحتواست. پس ما باید توجهمان را بهسوی خود اشیاء معطوف کنیم. هدف اصلی پدیدارشناسی، کشف تجارب مختلف افراد از پدیده مورد بررسی، برای رسیدن به ماهیت و جوهره واقعی آن پدیده یا مفهوم است. پیشفرض پدیدارشناسی این است که جهان و پدیدههای آن در بیرون انسان قرار گرفتهاند. انسان میتواند همچون آینهای آشکارساز، تصویری از آن دریافت کند. انجام پژوهش پدیدارشناسی نیازمند آشنایی کامل با فلسفه و اسلوب اجرایی خاصّ خودش است. ازاینرو، مقاله به دنبال واکاوی مبانی فلسفی پدیدارشناسی، شناسایی و تشریح رویکردهای اصلی و روش اجرای گامبهگام مطالعات پدیدارشناسانه است.
خلاصه ماشینی:
پديدارشناسي ، جداسازي ، رويکرد توصيفي ، رويکرد تفسيري Ayare Pazhuhesh dar Olum Ensani_______________________ Vol. 7, No. 1, spring & summer2016 مقدمه نخستين تلاش براي معرفـي مفهـوم «پديدارشناسـي » (Phenomenology)، بـه کارهـاي هوسـرل (Hueesrl) ١٨٥٩-١٩٣٨ باز ميگردد.
روشن است آنچه دکارت بر آن پافشاري مي کرد، دقيقا نقطه مقابـل پديدارشناسي است ؛ زيرا از منظر پديدارشناسي ، پديده مستقل يا خارج از ذهن انسان ها وجود ندارد، هر آنچه در ذهـن وجود دارد، همان است که افراد آن را به شکل هاي مختلفي در عين تجربه کرده اند؛ يعني اين ذهنيت انسان هاست کـه موجب پديدار شدن عينيت ها مي شود.
در اين شيوه ، بايد در ميان تمام تغييراتي کـه پديدارشـناس بـه ميتواند در تخيلات خود براي پديده تصور کند، آن عناصر و ويژگي هاي نامتغيري که در پديـده مزبـور قابـل تصور است ، مشخص کند؛ يعني حداقل شروط لازم براي امکان تصور آن پديده کدامند و تغيير کدام ويژگـي منجـر به تغيير کل پديده تخيل شده خواهد شد.
در اينجا من انساني يا پديدارشـناس ، کـه پديـده را درک مـي کنـد و مجموعه اي از تجربيات و برداشت ها بر او حاکم شده است ، بايد اين تجربيات و برداشت ها را کنار گذارد و ذهـنش را پاک کند تا به ذات اصلي اشياء دست يابد.
اين روش ، براي هر موضوعي مناسب نيسـت و پژوهشگر بايد پديده اي را انتخاب کند کـه مايـل اسـت بدانـد افـراد چگونـه آن را تجربـه کـرده انـد؛ يعنـي تجربـه زيسته (Lived experience) افراد نسبت به يک پديده ، موضـوع ايـن پـژوهش اسـت .
Descriptive phenomenological psychological method: An example of a methodology section from doctoral dissertation San Francisco, C alifornia: Saybrook University.
Introduction to Giorgi's existential phenomenological research method.