چکیده:
در حوزه معارف قرآنی یکی از مباحث اختلاف بر انگیز بین مفسران قرآن، حمل آیات خطاب بر زبان تمثیل (نمادین) یا زبان حقیقت است. از این نمونه میتوان به آیه "ثمّ استوی الی السّماء و هی دخان فقال لها و للارض ائتیا طوعا اوکرها قالتا اتینا طائعین " (11، فصلت) اشاره نمود که برخی از مفسران آن را بر زبان حقیقی و بسیاری ایشان از مفسران متقدم و چه مفسران کنونی با ذکر دلایلی آن را بر زبان نمادین حمل کردهاند. این پژوهش ضمن تبیین زبان تمثیل و نمادین و بررسی دلایل طرفداران خطاب حقیقی و تمثیلی، با تکیه بر پذیرش تسری آگاهی و هوشمندی در موجودات هستی اما در مراتب گوناگون، آیه را دارای دو سطح معنایی یافته، نخست سطحی که مخاطب آن دارای فهم ساده عرفی است و دیگر سطحی که قادر به فهم حقیقت معنای آیه است. به استناد مرتبه نخست، آیه تمثیل و از مصادیق زبان نمادین و به استناد مرتبه دوم، آیه بر معنای حقیقی که سرایت علم و شعور در موجودات است، دلالت دارد.
In the field of Qur'anic teachings, one of the most controversial issues among Qur'anic commentators is the transmission of verses addressed in the language of allegorical or symbolic language. This example can be found in verse:"ثم استوی الی السماء و هی دخان فقال لها و للارض ايتیا طوعا اوکرها قالتا اتینا طايعین "(11، فصلت) He pointed out that some commentators carried it in the real language and many of the earlier commentators, and what current commentators have for some reason carried it in symbolic language. This study, while explaining the allegorical and symbolic language and examining the reasons for the proponents of true and allegorical addressing, relies on the widespread acceptance of consciousness and intelligence in the beings but in many different ways, the verse has two semantic levels, the first of which the audience has a simple common understanding. Is another level capable of understanding the truth of the meaning of the verse. According to the first order, the verse is an allegory, and the symbolical language, and the second order, the verse implies the true meaning which is the spread of knowledge and understanding in beings.
خلاصه ماشینی:
اين معيارها عبارتند از: الف- عدم امكان (ذاتی، عادی، وقوعی) حمل آیه بر معناى حقيقى؛ بهعنوانمثال، بسيارى از مفسران آيۀ شريفۀ «ثُمّ استوى اِلى السّماءِ و هىَ دخانٌ فقالَ لها و لِلارضِ إئتيا طوعاً او كرهاً قالتاً اَتينا طائعينَ» (فصّلت:11) را بهدلیل محال وقوعی بودن مخاطبه با آسمان و زمين و پاسخ آنها بهجهت فاقد شعور دانستن آنها، حمل بر زبان نمادین کردهاند (فیضکاشانی، 1418ق، ج2، ص111 / مغنیه، 1424ق، ج6، ص480 / شبر، 1407ق، ج5، ص369 / طبرسی، 1377ش، ج5، ص452 / آلوسی، 1415ق، ج12، ص356 / قشیری، بیتا، ج3، ص322 / حسینیشیرازی، 1423ق، ج1، ص491 / شریفلاهیجی، 1373ش، ج4، ص7 / سبزوارینجفی، 1406ق، ج6، ص258)؛ اما كسانى كه به هوشمندی و شعور تمام هستى معتقدند آيۀ مزبور را بدون هیچ محذوریتی بر معناى حقيقى حمل میکنند (حسینیهمدانی، 1404ق، ج14، ص402 / امیناصفهانی، 1361، ج11، ص316 / ابوحیاناندلسی، 1420ق، ج9، ص289 / ثعالبی، 1418ق، ج5، ص128).
3- بررسى ديدگاههاى مفسران در تفسير آيۀ خطاب با آسمان و زمين (فصلت:11) مفسران در تفسیر این آیه دو ديدگاه ارائه دادهاند: 3-1خطاب حقیقی برخی از مفسران، آيه را بر معناى حقيقى حمل کرده و معتقدند دستور خداوند به آسمان و زمين و پاسخ آنها در ظرف واقع انجام گرفته است.