چکیده:
پسا استعمارگرایی به عنوان یک گفتمان انتقادی شاخص، چهارچوب تحلیلی مناسبی برای بررسی وضعیت مهاجران، فضای سوم و هویت دینامیک آنها به دست میدهد. رمان "الحفیدة الامیرکیة" بهعنوان رمانی که متعلق به جهان پسااستعماری است، به هویت پسا استعماری به مثابه هویتی بیثبات و چندمکانه مینگرد. موضوع اصلی رمان حاضر، تنش میان اصالت و نسبیت، و تضاد میان صورتبندیهای قدیمی و تجربههای ملموس و جدید است؛ کشمکشهایی که فصل مشترک نمودهای فرهنگی و مباحث هویتی دنیای پسااستعماری به شمار میرود. این مقاله با توجه به لغزندگی هویت راوی رمان و با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، درونمایههای مربوط به "هویت مهاجر"، در رمان حاضر را بررسی میکند. ازجمله نتایج بهدستآمده این است که "فضای سوم" در رمان حاضر، اهمیت تازهای به مفهوم قدیمی آوارگی میدهد و در این بین، مهاجرت بهمثابه یک فضای روایتی مولّد، به خلق کنشگری میانجامد که سعی دارد کمی از هویتهای سهلالوصول فاصله گرفته، تفاوتها و تباینها را در جهان بپذیرد، ساختارشکنی کند و به رفت و آمد تناقضها در قلمرو هویت خود اعتراف کند.
خلاصه ماشینی:
لذا فرض مقالۀ حاضر بر این است که دنیای پسا استعماری در رمان حاضر، منجر به بازنمایی فضای سوم شده است که این فضا به خوبی میتواند امکان خوانش های متفاوت از فرهنگ و هویت را باز گذارد و منجر به خلق کنشگری شود که از تک گویی وتک معنایی فرار میکند و در پایان رمان ، جهان مطلوب خود را در یک وضعیت التقاطی میسازد.
این رویکرد در رمان "الحفیدة الأمیرکیة " احساس علاقه و نفرت یا طرد و پذیرش را نسبت به جامعه آمریکا، نزد مهاجر ایجاد کرده و منجر به تشدید سردرگمی شده است ؛ اما در بدو امر، راوی به عنوان نسل جدید این جریان ، در بخش های خاصی نمیتواند به خوبی اضطراب هویتی نسل قبل خود را در کشور میزبان درک کند: «هکذا کنت أراهم ، أیضا، فی أعراس دیترویت وشیکاغو وسان دییغو، مغتربین لا یریدون أن یقطعوا الحبل السری مع الأرض التی جاؤوا منها، مستعدین لهز الرؤوس وبلل العیون مع أول نغمة » (کجه جی، ٢٠٠٩ :١٣١).
همان گونه که اشاره شد «ادبیات مهاجرت شامل آن دسته از سبک های رمان نویسی هستند که به هویت پسااستعماری به مثابه هویتی ترک خورده ، بیثبات و چندمکانه مینگرند» (هال و دیگران ، ١٣٩٠ :١٨٤)؛ چراکه از این منظر «ناهمگونی و پراکندگی ویژگی بارز سوژه مهاجر را تشکیل میدهد» (احمدزاده ، ١٣٩١: ١٣).