چکیده:
ایجاد توازن بین کار و زندگی عبارتی است که برای بیان رویهها و اقدامهایی در جهت
دستیابی به توازن بین تقاضاهای زندگی کاری و غیرکاری بکار میرود. پژوهش حاضر
به دنبال درک عمیقتر ابعاد و مولفههای کلیدی توازن کار و زندگی در سطح سازمانی در
صنعت نفت است. از اینروء با استفاده از روش پژوهش کیفی دادهبنیاد، چارچوب مفهومی
پژوهش تدوین میشود. جامعه آماری شامل سیزده نفر از خبرگانی است که در حوزه کار
- زندگی دارای دانش کافی و تجربه عملی هستند. با گرداوری دادههای مورد نیاز از روش
نیمهساختاریافته مبتنی بر چارچوب اشتراوس و کوربین» بر اساس یافتههای پژوهش»
نظری برای سنجش توازن کار - زندگی مطرح استء بعد جدید «مسئولیتپذیری» نیز در
زمینه صنعت نفت ایران برای سنجش توازن کار - زندگی شناسایی میشود. در ضمن,
متناسب با زمینه مورد مطالعه استقلال کار و زندگی؛ جو سازمانی، شرایط جغرافیایی,
توسعه سرمایه انسانی» و مدیریت شغل جزو شرایط علی؛ نگرش حمایتی در سازمان و
نگرش جنسیتی شرط مداخله گر؛ و قواعد جاری سازمان» عوامل اقتصادی» و سبک زندگی
از شرایط زمینهای شناخته میشوند. در همین راستا مدیریت عملکردء مدیریت فرهنگ.»
نگهداشت نیروی انسانی» آموزش مهارتهای زندگی» و مدیریت کشف و پرورش استعداد
به عنوان راهبردهای موثری هستند که به پیامدهایی از قبیل رفتارهای مثبت و سازنده در
محیط کارء بهبود عملکرد سازمانی» و تعهد سازمانی منجر میشوند.
Work-life balance is a term used to define the procedures and processes adopted to achieve a balance between demands of a job and those of life unrelated to the job. This research aims to bring about a deeper, more thorough understanding of key work-life balance concepts and factors at the organizational level in the Oil Industry. Using grounded theory, a conceptual model was developed by extracting 13 experts’ views on the subject matter via semi-structured interviews. Based on Strauss and Corbin’s framework, findings show that in addition to engagement, satisfaction and productive time allocation, which were all obtained from theoretical foundations, the new dimension of accountability, too, comprise the criteria for measuring work-life balance factors in the Iranian oil industry. In addition, according to the context of the study, three categories of factors were recognized: a. causal factors, including work and life independence, organizational climate, geographical conditions, human resource development and
job management, b. intervening factors, including gender attitude and supportive attitude in the organization, and c. contextual factors including current rules of the organization, economic factors and lifestyle. Moreover, such strategies as performance management, culture management, manpower maintenance, life skills training and talent development management can lead to outcomes like positive behaviors in the workplace, organizational performance improvement, and organizational commitment.
خلاصه ماشینی:
با گردآوري دادههاي مورد نياز از روش نیمهساختاریافته مبتنی بر چارچوب اشتراوس و کوربین، بر اساس یافتههای پژوهش، علاوه بر ابعاد سهگانه درگیر شدن، رضایتمندی، و تخصیص زمان مفید که در مبانی نظری برای سنجش توازن کار-زندگی مطرح است، بُعد جدید «مسئولیتپذیری» نیز در زمینه صنعت نفت ایران برای سنجش توازن کار-زندگی شناسایی میشود.
Keywords: Balance, Work & Life, Grounded Theory, Strauss & Corbin Framework, Oil Industry دانشجوی دکتری مدیریت دولتی، گرایش رفتار سازمانی موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی mousavian_a@nigc.
این ایده که مردم میخواهند بین زندگی حرفهای و شخصی خود توازن ایجاد کنند و در مدیریت برنامهها انعطافپذیری داشته باشند، بهاحتمال یکی از عوامل افزایش رضایت از کار و زندگی در اواخر قرن بیستم است (Raja & Stein, 2014).
دهه 1990، دوران مهمی است که در آن برنامههای توازن کار و زندگی بهتر شناسایی میشوند و به عنوان یک موضوع حیاتی برای افراد تلقی میشود (Swathi & Mohapatra, 2015).
با توجه به موارد مطرحشده و با نیت پوشش دادن کاستیهای پژوهشهای پیشین، در این پژوهش با رویکردی مثبتنگر، دیدگاه توازن نسبت به تعارض ارجح دانسته میشود و با در نظرگرفتن جامعیت بیشتر مفهوم کار و زندگی، موضوع با نگرش بُعدمحور مورد بررسی قرار میگیرد.
روششناسی پژوهش پژوهشهای بهنسبت مناسبی از زمان پیدایش مفهوم توازن کار-زندگی صورت میگیرد، اما اختلافنظر در خصوص تعریف این مفهوم، سنجش آن، عوامل تاثیرگذار و آثار آن در بین اندیشمندان مشهود است.