چکیده:
هدف از این پژوهش، تبیین جایگاه عقل در ارزششناسی (حوزه اخلاق و زیباییشناسی)، از منظر نهجالبلاغه است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، با رویکرد استقرایی است. یافتههای پژوهش بیانگر یک ارتباط دو سویه بین عقل و ارزششناسی از منظر نهجالبلاغه می باشد. از یک سو عقل مهمترین ابزار در کشف ارزشهای اخلاقی بوده و از سوی دیگر مکارم اخلاقی موجب عملکرد صحیح عقل هستند. همچنین زیباییهای عالم خلقت شایسته تأمل بوده و تأمل در آنها، موجب نفوذ هارمونی موجود به ذهن و مایه شکوفایی فهم است. با اینحال با توجه به محدودیتها و خطاهای عقل، استفاده از تجربه و نقل به عنوان ابزارهای مکمل در ارزششناسی توصیه شده و وحی الهی فصلالخطاب است. بر این اساس میتوان گفت جایگاه عقل در ارزششناسی یک جایگاه اعتدالی می باشد؛ لیکن با توجه به توقع خداوند از آدمی به میزان عقل اعطایی به او، تشخیص و داوری آن در ارزششناسی معتبر و اتصاف به آنها برای محقق لازم است.
The purpose of this study is to explain the position of reason in axiology (fields of ethics and aesthetics) from the perspective of Nahj al-Balaghah. This research uses a descriptive-analytic methodology with inductive approach. The research findings indicate a two-way relationship between reason and axiology from the perspective of Nahj al-Balaghah. On the one hand, reason is the most important tool in discovering moral values, and on the other hand, moral virtues cause the correct functioning of reason. In addition, the beauties of the created world are worthy of reflection, and contemplation of them causes the penetration of the existing harmony into the mind and the flourishing of understanding. Nonetheless, due to the limitations and errors of reason, the use of experience and narration as complementary tools in axiology is recommended, and the divine revelation has the final say. On this basis, it can be stated that the position of reason in axiology is a moderate position. However, according to God’s expectation of man to the extent of the intellect bestowed on him, it is necessary for the researcher to recognize and judge it in valid axiology and to have them crystalized.
خلاصه ماشینی:
از آنجا که کتاب شريف نهجالبلاغه منبعي غني و سرشار از ارزشهاي اسلامي است که علاوه بر بيان ارزشها، به قواعد و دستورالعملهاي حاکم بر آنها نيز اشاره دارد، در اين مطالعه از آن بهعنوان جامعه مورد پژوهش استفاده شده است.
جايگاه عقل در ارزششناسي نهجالبلاغه در فرازي به ابزاري که خداوند براي ارزششناسي به انسان عطا فرموده، اشاره نموده است: «وَ أَدَوَاتٍ يُقَلِّبُهَا وَ مَعْرِفَةٍ يَفْرُقُ بِهَا بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ؛ و ابزارى به انسان عطا فرمود، كه آنها را در زندگى به كار گيرد و قدرت تشخيص به او داد تا حق و باطل را بشناسد»، (خطبه 1) و سپس در فرازي ديگر اين ابزار را همان عقل معرفي مينمايد که براي رستگاري انسان کافي است: «كَفَاكَ مِنْ عَقْلِكَ مَا أَوْضَحَ لَكَ سُبُلَ غَيِّكَ مِنْ رُشْدِكَ؛ در سود عقل تو همين بس كه راههاى گمراهىات را از راههاى رستگاريت به تو نشان ميدهد».
(خطبه 220) فرازي ديگر اين عقل را همان عقل استدلالي و برهاني معرفي مينمايد که مايه فهم و ادراک است تا کساني که آن را بهعنوان ابزاري براي تشخيص و کشف ارزشها استفاده مينمايند، بتوانند از حقانيت تشخيص خود دفاع نمايند.
(نامه 78) با اينحال، نهجالبلاغه با اشاره به خطاي چشمها و از آنجا که حواس انساني ازجمله ابزارهاي تجربه است، به نوعي نظر تجربهگرايان که بنيان همه شناختها ازجمله شناخت ارزشها را بر پايه تجربه بنا مينهند را رد کرده و تذکر ميدهد که اگر چه تجربه ابزاري مفيد در ارزششناسي است، ليکن عقل در اين زمينه از آن مطمئنتر است و در جايگاهي بالاتر قرار دارد.