چکیده:
مقدمه:
هدف از انجام این مطالعه، بررسی میزان زنانه یا مردانه بودن تصورات قالبی جنسیتی مرتبط با گروه رشته های تحصیلی مختلف شامل بر ریاضی، انسانی، هنر، تجربی بدون پزشکی و پزشکی در ذهن دانشجویان ایرانی بوده است.
روش:
دویست و بیست و پنج دانشجوی زن و مرد مقاطع کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد مشغول به تحصیل در دو گروه رشته علوم انسانی و ریاضی فنی در چهار مرکز آموزش عالی شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به یک پرسشنامه پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از آزمون t تک گروهی، تحلیل واریانس دوراهه و اندازه مکرر استفاده شد.
نتایج:
دو گروه رشته ریاضی و پزشکی مردانه و گروه رشته هنر زنانه شمرده شد. در مورد سه گروه رشته زبان، انسانی و تجربی، تصور ذهنی زنان زنانه، اما تصور مردان خنثی بود. تفاوت جنسیتی مبنی بر زنانه تر بودن تصورات جنسیتی زنان از گروه رشته ها مشاهده شد. در مورد گروه رشته انسانی، اثر تعاملی جنسیت و گروه رشته تحصیلی دانشجویان معنادار بود. همچنین در مقایسه با دانشجویان ریاضی، دانشجویان انسانی گروه ریاضی را مردانه تر دانستند.
نتیجه گیری:
نتایج نشان داد که تکیه صرف بر آمار تحصیلی برای قضاوت در مورد زنانه یا مردانه بودن تصورات قالبی مرتبط با گروه رشته ها کفایت نمی کند. اولا به دلیل تجربیات افراد با شاغلان (در مورد علوم پزشکی) و دانشجویان (در مورد ریاضی) آن گروه رشتهها، و ثانیا به دلیل نقش انگیزه های مرتبط با عضویت گروهی صاحبان آن تصورات.
Introduction
This study aimed to examine the degree of femininity or masculinity of gender stereotypes related to different academic fields, i. e. Math, Language, Humanities, Art, Life Sciences, and Medicine, in the minds of Iranian students.
Method
Two hundred and twenty five male and female students of Kardani, BS and MS majoring in math and humanities from four higher educational centers in Tehran were selected according to convenience, and answered a questionnaire. One-sample t-test, as well as two-way and repeated measure ANOVAs were used in data analysis.
Results
The two fields of Math and Medicine were considered masculine, while Art had a feminine stereotype. In case of Humanities, Language and Life Sciences, women regarded them as feminine, whereas men had a neutral image of them. A gender difference was observed indicating that women viewed the academic fields as being more feminine. In case of Humanities, the interaction of students’ gender and educational field was significant. Further, compared with students of math, students of humanities regarded Math to be more masculine.
Conclusion
The results suggest that simply relying on educational statistics to decide about the femininity or masculinity of gender stereotypes related to different academic fields is not sufficient; first, because of people’s experiences with those having a job (in case of Medicine) , and studying (in case of Math) in these academic fields, and second, due to the determining role of the motivational factors associated with group membership of persons holding those stereotypes.
خلاصه ماشینی:
هدف پژوهش حاضر آن است که دريابد هر يک از گروهرشته هاي تحصيلي در ايران- مشتمل بر رياضي فّني، علوم انساني، هنر، زبان، تجربي(بدون پزشکي )١ و پزشکي - از نظر دانشجويان تا چه حد زنانه يا مردانه انگاشته ميشوند.
با اين حال، اکتفا به آمارها براي تصميم در مورد زنانه يا مردانه بودن تصور مربوط به هر گروهرشته نيز خالي از اشکال نيست ، چرا که تصورات قالبي بازتاب صد در صد واقعيت هاي بيروني نيستند و انگيزههاي اجتماعي افراد نيز نقش مهمي در شکل گيري آنها ايفا ميکنند (اپراريو و فيسکه ٨، ٢٠٠٤؛ اسپيرز٩، ٢٠٠٤؛ هسلم ، ترنر، اوکس ، رينولدز و دوسجه ١٠، ٢٠٠٤).
جامعۀ پژوهش را دانشجويان مراکز آموزش عالي در ايران تشکيل ميدهند که از ميان آنها با استفاده از روش نمونه گيري در دسترس ________________________________________________________________________________ 1-liberal arts 2-language 3-art 4-Nosek,Banaji & Greenwald 5-humanities 6-Kiefer & Sekaquaptewa 7-Park, Cook & Greenwald 8-Operario & Fiske 9-Spears 10-Haslam, Turner, Oakes, Reynolds & Doosje جمعاً ٢٢٥ نفر از چهار مرکز دانشگاهي مستقر در شهر تهران براي مشارکت انتخاب شدند.
بحث و نتيجه گيري پژوهش حاضر با هدف مشخص نمودن ميزان زنانه يا مردانه بودن تصورات قالبي جنسيتي مرتبط با گروههاي تحصيلي مختلف در ذهن دانشجويان انجام شده است .
کمتر مردانه دانسته شدن گروه رياضي توسط دانشجويان رياضي در مقايسه با دانشجويان انساني را نيز ميتوان اين گونه تبيين نمود که دانشجويان رياضي از نزديک شاهد افزايش درصد دختران در گروهرشتۀ خودشان در سالهاي اخير (مؤسسه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي، ١٣٨٩) بودهاند، به همين دليل تصور آنان به سمت کمتر زنانه دانستن رياضي سوق داده شده است .