چکیده:
سلولهای بنیادی با ظرفیت تکثیر و تمایز از سلولهای بالغ، میتوانند سلولهای شبیه خود را ساخته و منبعی برای ترمیم و جایگزینی سلولهای فرسوده باشند. خون بند ناف یکی از منابع غنی منابع سلولهای بنیادی است که به دلایل مختلف و مزایای فراوان، بهرهگیری از آنها در درمان برخی بیماریهای دشوار، در اولویت قرار دارد و از این رو دارای مالیت و ارزش منحصر به فردی است. پرسش کلیدی، مالکیت سلولهای بنیادی خون بند ناف است. با بازخوانی ادلۀ فقهی، چینش اصول عملیه، شواهد و مشابهات فقهی، تبیین ادلۀ مالکیت سه طرف -بچه، مادر و پدر- و نقد و تحلیل اجتهادی دلایل میتوان مالک سلولهای بنیادی موجود در خون بند ناف را از نظرگاه فقهی مشخص کرد. پس از نقد ادلة مالکیت پدر و فرزند، و به استناد دلایل تبعیت حمل و متعلقات آن از مادر، جزئیت اجزای جدا شده از زائو، ارتکاز و دیدگاه عرف و عقلا و در نهایت با اجرای استصحاب، مالکیت مادر بر خون بند ناف و سلولهای بنیادی موجود در آن اثبات میشود. با این حال، افزون بر اذن مادر، اذن گرفتن از پدر در مسائل مرتبط با خون بند ناف و سلولهای موجود در آن مطابق احتیاط است.
یمکن للخلایا الجذعیه التی تتمتع بالقدره علی التکاثر والتمییز عن الخلایا البالغه، بناء خلایا مماثله وتکون مصدرا لاصلاح واستبدال الخلایا البالیه. یعتبر دم الحبل السری من اغنی مصادر الخلایا الجذعیه، ولاسباب مختلفه وفوايد عدیده، یعتبر استخدامها فی علاج بعض الامراض الصعبه اولویه ومن ثم فان لدیها الکثیر من القیمه؛ السوال الريیسی هو ملکیه الخلایا الجذعیه لدم الحبل السری. من خلال مراجعه الادله الفقهیه، وترتیب الاصول العملیه، و المتشابهات الفقهیه، وبیان ادله الملکیه من ثلاثه اطراف -الولد والام والاب- و مناقشه الادله من خلال الاجتهاد الفقهی، یمکن تحدید مالک الخلایا الجذعیه فی دم الحبل السری من وجهه نظر فقهی. بعد انتقاد ادله ملکیه الاب والطفل، ومن خلال شرح اسباب تبعیه الحمل ومتعلقاتها للام، واحتساب المکونات المنفصله عن الحمل جزء من جسد الام ، والارتکازات العرفیه، واخیرا بالاستصحاب، یتم اثبات ملکیه الام لدم الحبل السری وخلایاه الجذعیه. نعم، بالاضافه الی اذن الام، فانه من الاحوط اخذ اذن الاب فی الامور المتعلقه بدم الحبل السری والخلایا فیه.
خلاصه ماشینی:
خون بند ناف، سلولهای بنیادی، مالکیت سلولها مقدمه از موضوعات نوپدید در عرصۀ پزشکی، کشف سلولهای بنیادی خون بند ناف است؛ تا آنجا که در بسیاری کشورها، این مادۀ ارزشمند در بانکهای خون بند ناف ذخیره سازی میشود و در درمان بیمارهای دشوارِ متعددی مورد استفاده قرار میگیرد.
این پژوهش بر اساس دیدگاه مالکیت انسان بر اعضای خود، به بررسی مالک خون بند ناف و سلولهای بنیادی موجود در آن میپردازد؛ با این توضیح که مالیت دارای مفهومی نسبی است و اگرچه در گذشته به سبب پیشرفت محدود دانش پزشکی و فراهم نبودن امکان پیوند و واگذاری اعضا و در نتیجه نبود تصور منافع معقول و مشروع برای اعضای بدن، مالیت متصور نبود؛ ولی امروزه چنین نیست 6 و از همین رو برخی فقیهان كلمپ بند ناف، وسیلهای است كه جهت انسداد بند ناف از خونریزی در حین زایمان طبیعی یا سزارین كاربرد دارد.
(a) ارزیابی مالکیت پدر ممکن است گفته شود پدر مالک خون بند ناف و سلولهای درون آن است؛ زیرا نمیتوان نقش نطفۀ مرد را در تکّون جنین و پسماندههای مرتبط با آن نادیده گرفت؛ چه اینکه اسپرم مرد همانند دانۀ گندمی است که در زمینی کاشته میشود 3 و ساقه و خوشۀ گندمی که پس از آن رشد میکند از آن دانۀ گندم نشأت میگیرد؛ چنانچه این تشبیه صحیح باشد، رابطۀ اسپرم مرد و جنین نیز چنین است.
در نتیجه در ارتکاز و دیدگاه عرف و عقلا خون بند ناف تا زمانی که جزئی از بدن جنین و نوزاد نشده است در مالکیت و اختیار مادر است.