چکیده:
آنچه فارس را در دوران ملتهب هولاکو حراست میکرد، سیاستهای مصلحتاندیشانه و همراه با حزم و احتیاط اتابک ابوبکر بود. نگاه سعدی بهتتر در زمان ادارۀ مستقل فارس، گاه غضبآلود و نامهربان بود، اما هنگامیکه دیگر امیدی برای حفظ استقلال منطقه وجود نداشت، تغییر موضع اجتنابناپذیر مینمود. از اینرو شاعر بهسرایش اشعاری مبادرت کرد که شاید حاضر نبود بسیاری مطالب و تعابیر آن را چندماه پیش از این انتقال قدرت، بدین شکل بر زبان و قلم جاری کند. او هم برای نجات جان خویش و هم مانند امیر مقربالدین که برای حفظ جان اهالی شیراز فداکاری کرد و پا بهمیدان مذاکره و تدبیر نهاد، برای حفظ شهر، چنین تغییر موضعی اتخاذ نمود؛ این در حالی بود که تقریبا تا پیش از سقوط سلجوقشاه و شنیده شدن صدای پای مغولان در اطراف شیراز، شاعر رفتار چندان احتیاطآمیزی در توصیف تتر نداشت و با احترام از ایشان یاد نمیکرد. آنچه که در ادامه میآید؛ شرح مبسوط این امر است.
What preserved Fars from ruin in the tense time of Holakoo,s reign, was the
wise and careful policies of Atabak AbuBakr. Sa'di,s outlook on the Tatars was
angry and devoid of kindness, but as times became more turbulent and the hope
for independence diminished, there was no choice but a change of position.
Thus his poetry became much different from the past which resulted in saving
the lives of himself and many other people for instance Amir Mogharb e Din
who made the sacrifice of sitting down with the new government and coming to
agreements which saved the lives of many Shirazi citizens and also guaranteed
the welfare of the city itself. This approach was opposite to what Sa'di shoed at
the fall of Saljugh Shah and when the new government was taking hold of the
city when he was not as careful and did not pay them much respect. What
follows is a full discussion of the above.
خلاصه ماشینی:
تتر در نگاه سعدی پس از فتح بغداد و فارس دکتر جواد بشری چکیده آنچه فارس را در دوران ملتهب هولاکو حراست میکرد، سیاستهای مصلحتاندیشانه و همراه با حزم و احتیاط اتابک ابوبکر بود.
او هم برای نجات جان خویش و هم مانند امیر مقربالدین که برای حفظ جان اهالی شیراز فداکاری کرد و پا بهمیدان مذاکره و تدبیر نهاد، برای حفظ شهر، چنین تغییر موضعی اتخاذ نمود؛ این در حالی بود که تقریباً تا پیش از سقوط سلجوقشاه و شنیده شدن صدای پای مغولان در اطراف شیراز، شاعر رفتار چندان احتیاطآمیزی در توصیف تتر نداشت و با احترام از ایشان یاد نمیکرد.
آیا امثال هولاکو که نه بهجانشین پیامبر رحم کردند و حرم او را بهعنوان غنیمت جنگی بهدربار امپراتوری مغول فرستادند و نه موطن شاعر را بهرسمیت شناختند، بایستی مصداق رحمت خداوند بر جهان شمرده شوند؟ باری، چارۀ دیگری وجود نداشت و حق آن بود که هم برای نجات جان خویش و هم مانند امیر مقربالدین که برای حفظ جان اهالی شیراز در همین سال فداکاری کرد و پا بهمیدان مذاکره و تدبیر نهاد، برای حفظ شهر، چنین تغییر موضعی اتخاذ شود.
لازم است مجدداً اشاره شود که تقریباً تا پیش از سقوط سلجوقشاه و شنیده شدن صدای پای مغولان در اطراف شیراز، شاعر رفتار چندان احتیاطآمیزی در توصیف تتر نداشت و با احترام از ایشان یاد نمیکرد.
جدا از بهکارگیری تعبیر اهانتآمیز «یأجوج» (قومی وحشی) و پیوند دادن آن با واژۀ خفتبار «کفر» در ترکیب «یأجوج کفر» برای لشکریان مغول در دیباچۀ سعدینامه (بوستان) هنگام اوج اقتدار اتابک ابوبکر استفاده شده است (سعدی، 1375: 39)، او توصیفهای تندتری نیز در حق ایشان بهکار برده بود.
«تتر در نگاه سعدی پس از فتح بغداد و فارس»، احوال شیخ اجل سعدی، تهران: تک برگ، ص 185ـ 194.