چکیده:
نورمن گیسلر اعتقاد دارد که دلیل گذار خدای ادیان ابراهیمی از هیأت تثلیثی به بلندای احدیت و صمدیت در قرآن، نفوذ اندیشۀ فلوطینی در آن بوده و همین امر سبب پیدایش گسست و ناپیوستگی توحیدی میان کتاب مقدس و قرآن شده است. وی از یکسو اندیشۀ بساطت مطلق ذات الهی را اندیشهای فلوطینی و وارداتی در قالب واژگان احد و الصمد به قرآن میداند و از سوی دیگر رابطۀ صفات و ذات را ناگزیر از وقوع کثرت و نفی بساطت مطلق پنداشته است. در این مقاله ابعاد انتقادهای گیسلر از منظر حکمت صدرایی بررسی و بهجای ادعای وارد کردن یا تحمیل بساطت بر آیات قرآن بر استنباط بساطت ذات الهی از طریق تحلیل فلسفی صفات الهی، همچون غنای مطلق، کمال مطلق، عدم محدودیت و زوالناپذیری ذات الهی، به نفی همۀ انواع ترکیب من جمله ترکیب صفات و ذات و اثبات بساطت ذات الهی تأکید شده است.
Norman Geisler believes that the reason for the transition of the God of the Abrahamic religions from the Trinity to the height of Oneness and All-Richness in the Qur'an is the influence of Plotinus' thought on it. This has led to the emergence of a monotheistic gap between the Bible and the Qur'an. On the one hand, he believes that the thought of the absolute simplicity of divine essence comes from Plotinus and is imported to the Qur’ān in the form of Aḥad and Al-Samad words, and on the other hand, he believes that the relation between attributes and essence is inevitably implied by the occurrence of plurality and the negation of absolute simplicity. In this paper, the dimensions of Geisler's critique have been examined from the perspective of Sadrian theosophy. Instead of the claim for the importing or imposing simplicity concept onto the qur’ānic verses, the inference of the simplicity of the divine essence is done through a philosophical analysis of divine attributes such as absolute richness, absolute perfection, non-limitation and non-destructibility of the divine essence, all kinds of combinations (including the combination of the attributes and essence) are rejected, and the simplicity of the divine essence is emphasized.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله ابعاد انتقادهاي گيسلر از منظر حکمت صدرايي بررسـي و بـه جـاي ادعـاي وارد کـردن يـا تحميـل بساطت بر آيات قرآن بر استنباط بساطت ذات الهي از طريق تحليل فلسفي صفات الهي، همچـون غنـاي مطلـق ، کمـال مطلق ، عدم محدوديت و زوال ناپذيري ذات الهي، به نفي همۀ انواع ترکيب من جملـه ترکيـب صـفات و ذات و اثبـات بساطت ذات الهي تأکيد شده است .
در ايـن مقالـه بـه بررسي ابعاد ديدگاه گيسلر پرداخته ايم و سعي شده اسـت کـه از نظرگـاه صـدرايي، مبـاني قرآني اثبات بساطت ذات الهي و نفي انواع ترکيب من جمله ترکيب صفات و ذات بررسـي شود.
اما آيا در لغت مي توان دلالتي بر معناي بساطت براي واژگـان أحد و الصمد پيدا کرد؟ بررسي لغوي واژگان أحد و الصمد لسان العرب ريشۀ أحد و واحد را «وحد» دانسته و آن را اسـم خداونـد متعـال و بـه معنـاي فردي که لم يزل يگانه بوده و با او کسي نبوده است ، مي داند، هرچند أحد بـراي نفـي عـدد وضع شده ، اما به معناي واحد و اول اعداد نيز آمـده اسـت (ابـن منظـور، ١٤١٤، ج ٣: ٧٠).
خداوند تمام کمـالات وجـودي را بـه صـورت بسـاطت داراسـت ، در غيـر اين صورت ذات حق محل ترکيب از فقدان و وجدان خواهـد بـود و دارنـدٔە فقـدان همـان اجوف است و حال آنکه او خود را الصمد به معناي «الذي لا جوف له » معرفي کرده اسـت .