چکیده:
ﺑﺸﺮ در ﻃﻮل ﺗﺎرﯾﺦ، ﺧﺼﻮﺻﺎ از زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﻮاﻧﺎﯾﯽ ﻫﺎی ﺧﻮد را ﮐﺸﻒ ﮐﺮد، ﻫﻤﻮاره ﺑﺮای دﺳﺘﯿﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ و ﮔﺴﺘﺮش داﻣﻨﻪ ارﺗﺒﺎﻃﺎت و ﻧﻔﻮذ ﺧﻮد در ﺗﻼش و ﺗﮑﺎﭘﻮ ﺑﻮده اﺳﺖ؛ ﭘﺪﯾﺪه ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺳﺎزی، ﮐﻪ دارای ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎدی، اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ، ﺳﯿﺎﺳﯽ و... اﺳﺖ، در اﻧﺘﻬﺎی ﻗﺮن ﺑﯿﺴﺘﻢ ﻇﻬﻮر ﯾﺎﻓﺖ و ﻫﻢ اﮐﻨﻮن ﺑﻪ ﯾﮑﯽ از ﺑﺰرگ ﺗﺮﯾﻦ ﭼﺎﻟﺶ ﻫﺎی ﻓﮑﺮی ﺑﺸﺮ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺳﺎزی در ﻫﻤﻪ اﺑﻌﺎد و ﺣﻮزه ﻫﺎ، ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺎ، ﻣﺤﺪودﯾﺖ ﻫﺎ و ﺗﻬﺪﯾﺪاﺗﯽ را ﺑﻪ دﻧﺒﺎل دارد. ﺳﺆال اﺳﺎﺳﯽ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ ﺗﻮان ﺑﺎ ﭘﺪﯾﺪه ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺳﺎزی ﺑﺮﺧﻮرد ﯾﺎ ﺗﻌﺎﻣﻞ داﺷﺖ؟ آﯾﺎ ﺟﻬﺎﻧﯽﺷﺪن ﺑﻪ ﺗﻮﻟﯿﺪ و اﺳﺘﻘﺮار ﯾﮏ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻋﺎم ﺳﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ؟ ﯾﺎ ﺑﺎ ﺣﻔﻆ و ﺣﺘﯽ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﻻﯾﻪﻫﺎی ﭘﯿﺸﯿﻦ، ﺑﻪ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻫﻮﯾﺖ ﺟﺪﯾﺪی ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ اوﺿﺎع ﺟﺪﯾﺪ ﻣﯽ ﭘﺮدازد؟ ﻫﻤﺰﻣﺎن ﺑﺎ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺟﻮاﻣﻊ، ارﺗﺒﺎﻃﺎت روﻧﺪ ﭘﯿﭽﯿﺪه ﺗﺮی ﯾﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ، در اﯾﻦ ﻣﯿﺎن ﺑﺮﺧﯽ ﮐﺸﻮرﻫﺎ ﺗﻼش دارﻧﺪ ﺗﺎ دﯾﮕﺮ ﺟﻮاﻣﻊ را ﺗﺤﺖ ﮐﻨﺘﺮل و ﻫﺪاﯾﺖ ﺧﻮد در آورﻧﺪ و در ﻣﻮﺿﻊ ﺿﻌﻒ ﻧﮕﻪ دارﻧﺪ. ﺑﻪ ﺗﺒﻊ اﯾﻦ ﺧﺼﻮﺻﯿﺎت، از ﻧﺘﺎﯾﺞ ﭼﻨﺪوﺟﻬﯽ ﺟﻬﺎﻧﯽﺷﺪن، ﺑﺮاﻧﮕﯿﺨﺘﻪ ﺷﺪن دﯾﺪﮔﺎهﻫﺎ و داوریﻫﺎی ﺑﻌﻀﺎ ﻣﺘﻨﺎﻗﺾ در ﻣﯿﺎن ﺗﺤﻠﯿﻠﮕﺮان اﺳﺖ.
خلاصه ماشینی:
سؤال اساسی این است که چگونه می توان با پدیده جهانی سازی برخورد یا تعامل داشت؟ آيا جهانيشدن به توليد و استقرار يك فرهنگ عام سیر می کند؟ يا با حفظ و حتي تقويت لايههاي پيشين، به تولید هويت جديدي متناسب با اوضاع جدید می پردازد؟ همزمان با پیشرفت جوامع، ارتباطات روند پیچیده تری یافته است، در این میان برخی کشورها تلاش دارند تا دیگر جوامع را تحت کنترل و هدایت خود در آورند و در موضع ضعف نگه دارند.
واژههاي كليدي: جهانی شدن، بعد اجتماعی، ارتباطات و فرهنگ، عصر فرامدرن مقدمه یکی از مسایل محوری و عمده که در ابتدای شکل گیری نظریه جهانی شدن اذهان بسیاری را به خود مشغول داشته و به موضوع مرکزی نظریه پردازان این حوزه تبدیل شده پیدایی هویت های عام و همگون در جهان بود.
با تجزيه و تحليل اين تعريف، فراهم سازي بستر فرهنگي جهاني شدن و يكپارچگي، نياز به ايجاد مراكز يادگيري و آموزش دانشگاهي دارد كه كليد آن در دست رهبران آموزشي است كه با استفاده از الگوي مديريت مشاركتي يعني كار با مردم و براي مردم و ارتباط متقابل آموزش و پرورش، دانشگاه و صنعت زمينهسازي كرده، با آموزشهاي كافي و به هنگام به مثابه فرايندي بزرگ ميان مرزهاي سنتي، فرهنگ هاي گوناگون رشتههاي علمي پيوندی مناسب برقرار كنند (بابازاده، 1381).