چکیده:
هدف این پژوهش، بررسی شیوههای بازنمایی شخصیت زنان در ده داستان برگزیده از محمدرضا یوسفی است. بر این اساس داستانهایی از قبیل قالیچهی بتهگلی، قصهی گلرو و گلبو، سبز، آبی و زرد و... ویژهی مخاطبان گروه سنی «ب» و «ج» بر مبنای فرانقش اندیشگانی تحلیل شدهاند. یوسفی برای معرفی زنان در متن روایت از کنش، گفتار و صفات نسبتدادهشده به شخصیتهای داستانی بهره میگیرد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که زنان در داستانهای مدّنظر، شخصیتهایی فعال، کنشگر، تأثیرگذار، تعلیمدهنده و صاحب تفکر هستند. «فرایندهای مادی» ابزار اصلی یوسفی در بازنمایی فعال و بدون تبعیض زنان در ساختار روایتها است؛ این فرایندها کارکرد ترغیبی چشمگیری دارند و مخاطب را با شخصیت داستان و کنشهای وی همراه میکنند و بر جنبهی حقیقتنمایی داستان میافزایند. شخصیتهای زن در بیشتر این فرایندها نقش کنشگر داشته و حضور کمبسامد این شرکتکنندگان در «فرایندهای ذهنی» نیز در «واقع نمایی» و «تقویت باورپذیری مخاطبان» مؤثر است.
The purpose of this paper is to study the “women’s character representation” in ten selected stories by Mohammad Reza Yousefi. In this study, stories such as “Red Design Rug” (Qaliche Botteh Goli), “The Story of Golru and Golbu” (Qessye Golru va Golbu), and “Green, blue, and yellow” for the early leveled and middle-grade audience are analyzed on the basis of ideational metafunction. Findings show that women in these stories are active, influential, educator, and thinking individuals. In the introduction of women in the narrative context, Yousefi uses actions, speeches, and traits attributed to fictional characters. “Material process” is the main tool of the author in the active non-discriminatory representation of women in the structure of narratives. This process has a remarkable persuasive work, and makes the audience accompany with the characters and their actions, and reinforces the factual aspect of the story. “Female characters” are “agents” in most of these verbs. The low attendance rate of these participants in “mental processes” is also effective in “realism” and making the audience “believe” the story.
خلاصه ماشینی:
«فرايندهاي مادي» ابزار اصلي يوسفي در بازنمايي فعال و بدون تبعيض زنان در ساختار روايت ها است ؛ اين فرايندها کارکرد ترغيبي چشمگيري دارند و مخاطب را با شخصيت داستان و کنش هاي وي همراه ميکنند و بر جنبه ي حقيقت نمايي داستان ميافزايند.
رضا زمرديان و همکاران (١٣٩٠) در پژوهشي با عنوان «بازنمايي نقش زنان در ادبيات جنگ براي کودکان از منظر گفتمان شناسي انتقادي » نشان داده اند که چگونگي بازنمايي منفعلانه و حتي حذف جنس مؤنث در اين داستان ها و بازنمايي فعال و پوياي جنس مذکر ميتواند بر شکل گيري هويت دختران و پسران در ايجاد و حفظ روابط ناعادلانه ي قدرت ميان زن و مرد نقش داشته باشد.
(154 محمدرضا يوسفي با درنظرداشتن گروه سني مخاطب ، از نقش ترغيبي زبان براي ابلاغ اهداف تعليمي به کودکان ، به عنوان مخاطبان اصلي داستان ها بهره گرفته و عناصر زباني مختلفي را براي بيان نمود اين نقش زبان در کلام خود به کار برده است .
معرفي اجمالي ده داستان برگزيده جامعه ي آماري ين پژوهش دربرگيرنده ي ده داستان برگزيده از آثار يوسفي با نام هاي آواز (١٣٨٣)، چه اسم قشنگي، ستاره (١٣٧٣)، سبد مادربزرگ (١٣٨٣)، سبز، آبي، زرد (١٣٨٢)، ستاره ي کوچولوي من (١٣٨١)، شا يزار سبز (١٣٧٢)، قا يچه ي بته گلي (١٣٧٣)، قصه ي گل بو و گل رو (١٣٧٣)، من و ماه و ستاره (١٣٨٤)، ننه انسي ستاره بود (١٣٨٠) است .