چکیده:
هدف این مطالعه، بررسی تجربیات زیستهی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان از برنامهی درسی رشتهی علوم تربیتی است. روش پژوهش، کیفی با رویکرد توصیفی-تفسیری و جامعهی پژوهش شامل دانشجومعلمان رشتهی علوم تربیتی است. پانزده نفر از دانشجومعلمان با بهرهگیری از نمونهگیری هدفمند و رعایت اصل اشباعشدگی و حداکثر تنوع بهعنوان نمونهی پژوهشی انتخاب شدند. پژوهشگر بهمنظور جمعآوری دادهها، از روش مصاحبهی عمیق و برای تحلیل دادهها از روش تحلیل استقرایی مبتنی بر نظام کدگذاری بهره برده است. در این پژوهش بهمنظور پایایی و اعتبایابی سؤالات مصاحبه و یافتههای پژوهش از روش دلفی، ضریب توافق نمره گذاران و ارجاع نتایج به مشارکتکنندگان و روش مسیر ممیزی استفاده شده است. نتایج نشان میدهد، شش مقولهی آسیبهای حوزهی برنامهریزی، محتوایی، کاربرد، روانشناختی، آموزشی و زیرساختی، ایجادکنندهی آسیبهای برنامهی درسی علوم تربیتی هستند. ناهمسانیهایی بین برنامهی قصدشده و عملیاتی به چشم میآید. برنامهی پنهان، حاکم بر آموزشهای دانشگاه هست. از متخصصان حوزهی برنامهریزی در تدوین برنامهی درسی به نحو احسن استفاده نشده است؛ واحدهای درسی مرتبط با حوزه روابط انسانی در سازمانهای آموزشی در برنامهی درسی دیده نمیشود؛ انعطاف برنامه، کم و تمرکزگرایی حاکم است؛ چهار مقولهی کلیدی شامل کاربردیکردن محتوا و جریان آموزش، کیفیتبخشی به جریان یاددهییادگیری، ارزشیابی میزان تحقق همهجانبهی اهداف برنامهی درسی و بازسازی برنامهی درسی، راهکارهای بهبود برنامهی درسی رشتهی علوم تربیتی هستند. لازم هست، واحدهای بدون کاربرد حذف شده، روشهای آموزشی درجهت پوشش دادن نیازها و اهداف برنامه افزوده شود و بین دروس تئوری و عملی تناسب ایجاد گردد. کیفی و تخصصیسازی برنامهی درسی در حوزههای مختلف در دستور کار قرار گیرد.
This study investigates the lived experience of new students and Farhangian University teachers from the curriculum of the educational sciences field. The research population included student-teachers of educational sciences.
Fifteen student-teachers were selected as a research sample using purposive sampling and observing the principle of saturation and maximum diversity. The researcher used in-depth interview method and data analysis to collect data, an inductive analysis method based on the coding system. In this study, in order to validate the interview and the research findings, the Delphi method, the coefficient of agreement of the scorers and referring the results to the participants, and the audit route method have been used in the research. The results show that the six categories of injuries in planning, content, application, psychological, educational and infrastructure, are the causes of injuries in the curriculum of educational sciences. There are discrepancies between the intended plan and the operation. There is a hidden program that governs university education. Experts in the field of planning have not been used effectively in curriculum development; Courses related to the field of human relations are not included in the curriculum in educational organizations; Program flexibility, low and centralism prevail; The four key categories include the application of the content and flow of education, the quality of the teaching-learning process, the evaluation of the comprehensive achievement of the curriculum objectives and the reconstruction of the curriculum, and the strategies for improving the curriculum in the field of educational sciences.It is necessary to remove the unused units, to add educational methods to cover the needs and goals of the program, and to create a balance between theoretical and practical courses. Curriculum quality and specialization in various fields should be on the agenda.
خلاصه ماشینی:
(2002 درخصوص پيشينه ي عملي پژوهش ، از جمله پژوهش هايي که در اين زمينه به انجام رسيده است ، به شرح زير است : صفرنواده و همکاران (١٣٩٨) در پژوهشي با عنوان تجربه زيسته دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگيان از برنامه جديد کارورزي تربيت معلم ايران بيان مي کنند که برنامه جديد کارورزي داراي اثربخشي بوده و توانسته است رضايت دانشجومعلمان را کسب کند، شايستگي آنان را افزايش دهد و به شکل گيري هويت معلمي آنان ، کمک نمايد.
عصاره و همکاران (١٣٩٨) در پژوهشي با عنوان بررسي سير تحول برنامه ي درسي تربيت معلم در ايران به اين نتيجه رسيدند که از يک بعد، با تأسيس دارالفنون و ترجمه آثار و منابع علمي معتبر اروپايي و اعزام محصلان به اروپا، شرايط براي شکل گيري نظام برنامه ي درسي تربيت معلم و بهره گيري از منابع علمي و تجربيات جوامع ديگر در تعليم و تربيت فراهم شد و همگام با تأسيس مراکز متعدد تربيت معلم و تدوين ضوابط و شرايط حاکم بر آن ها، برنامه ي درسي تربيت معلم علاوه بر آنکه تحت تأثير عوامل گوناگون مانند ساختار سياسي، اداري، تأليف کتاب هاي درسي، تأسيس شوراي عالي معارف ، تأسيس سازمان پژوهش و نوسازي آموزشي و دانشگاه تهران قرار گرفته بود، ازنظر عناوين درسي، به ويژه دروس تربيتي دچار تغييراتي شد.
بدين منظور، لزوم تدوين برنامه ي درسي مناسب به منظور تربيت معلم آن شايسته و ايجاد نظام آموزشي کارآمد به همراه شيوه هاي مناسب ارزشيابي از شايستگيهاي معلمان ، خاطر نشان گرديد سليمي و همکاران (١٣٩٧) پژوهشي با عنوان واکاوي وضعيت دانشگاه فرهنگيان برحسب تجارب زيسته دانشجومعلمان ؛ به ويژه حوزه ي برنامه ي درسي و سرفصل ها، يک مطالعه آميخته انجام دادند.