چکیده:
هدف اصلی پژوهش حاضر، آزمون بررسی رابطه چندگانه هویت فردی بر اساس دینداری، سبکهای دلبستگی و عوامل شخصیتی است. به این منظور تعداد ۶۱۶ نفر از دانشپژوهان مشغول به تحصیل در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی; شهر قم، طلاب مشغول به تحصیل در جامعةالزهراء3 و دانشجویان دانشگاه دولتی اراک که به صورت در دسترس انتخاب شدند، به پرسشنامههای سبکهای هویت برزونسکی (ISI-6G)، دینداری خدایاریفرد، سبکهای دلبستگی هازن و شیور (AAI) و پنج عاملی شخصیت نئو فرم کوتاه (NEO-FFI) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS، نسخه 21، و با روش رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. نتایج ضرایب رگرسیونی استانداردشده بهدستآمده از عوامل شخصیت (01/0P <) و دینداری (01/0P <) نشان داد که این دو متغیر میتوانند سبک هویت را پیشبینی کنند. ضریب رگرسیونی استانداردشده سبک دلبستگی (05/0P >) نشان داد که سبک دلبستگی، توانایی پیشبینی سبک هویت را ندارد. نتیجه اینکه عوامل شخصیت و دینداری میتوانند 67 درصد از واریانس سبکهای هویت را تبیین کنند، درحالیکه سبکهای دلبستگی نقش معناداری در پیشبینی سبکهای هویت ندارند.
خلاصه ماشینی:
به این منظور تعداد ۶۱۶ نفر از دانشپژوهان مشغول به تحصیل در مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی; شهر قم، طلاب مشغول به تحصیل در جامعةالزهراء3 و دانشجویان دانشگاه دولتی اراک که به صورت در دسترس انتخاب شدند، به پرسشنامههای سبکهای هویت برزونسکی (ISI-6G)، دینداری خدایاریفرد، سبکهای دلبستگی هازن و شیور (AAI) و پنج عاملی شخصیت نئو فرم کوتاه (NEO-FFI) پاسخ دادند.
مقدمه بر اساس نظر متخصصان، مفهوم هویت فردی از جمله مفاهیمی است که در طول زندگی بسیار اهمیت دارد و به همین دلیل بررسی آن، چه از جنبه نظریهپردازی (اریکسون، 1968)، چه از جنبه بسط نظری (لووینگر، 1976؛ مارسیا، 1980؛ برزونسکی، 1989) و چه از جنبه مقایسه آن با دیگر ساختهای روانی و سنجش میزان رابطه میان آنها، مانند دینداری (لیندستروم، 2015؛ بل، 2009؛ دورییز و سننس، 2006)، سبکهای دلبستگی (امتیاز و نقوی، 2012؛ ارسلان و آری، 2010) و عوامل شخصیتی (شیردل و همکاران، 2015؛ صادقی، تاجیکزاده و مهرابیزاده هنرمند، 2014؛ دورییز و سوننس، 2006) به منظور شناسایی هر چه بهتر هویت فردی و عوامل مؤثر در شکلگیری آن، همیشه مورد توجه پژوهشگران این حوزه بوده است.
این نتیجه در پژوهشهای دیگر نیز تأیید شده و میان دینداری و بحران هویت نتایج معکوس و معنادار به دست آمده است که در جای خود به آنها اشاره میشود.
ازآنجاکه این پژوهش در تبیین سازه هویت فردی، بر اساس دینداری، عوامل شخصیتی و سبکهای دلبستگی پژوهشی بدیع است و پس از بررسیهای فراوان، مطالعه مشابهی از لحاظ تعداد متغیرها و چینش آنها یافت نشد، نمیتوان به صورت مستقیم به نتایج همسو یا ناهمسو در دیگر مطالعات اشاره کرد.