چکیده:
هدف از این مقاله کوششی منظم بهمنظور رسیدن به ملاکها و معیارهای روانشناسی اسلامی در راستای بومیسازی علوم انسانی و توسعۀ یک نظریۀ مبتنیبر متون دینی تجربهپذیر است که پاسخگوی مشکلات مسلمانان باشد. در این راستا کوشش وسیعی بهعمل آمد که پیشینهها بهصورت سیستماتیک و منظم بررسی شود. در این کوشش، پژوهشگران به مقالۀ مروری ابوالرعایا و پارگامنت(2011) دست یافتند و آن را مبنای تحقیقات تجربی خود قرار دادند. با توجه به معیارهای منظمبودن و مطالعۀ سیستماتیک و داشتن اشتهار علمی در زمینۀ روانشناسی دینی، برای عرضه به محافل علمی، نقد و بررسی و استفادۀ رواندرمانگران و روانشناسان و مشاوران ترجمه و بهعنوان اولین نقد و بررسی، خود به نقد آن پرداختند. حاصل نقد پژوهشگران نشان داد با اینکه مقالۀ ابوالرعایا و پارگامنت(2011)، کوشش قابل تقدیری در زمینۀ ارتباط سلامت روان، باورها، اعتقادات و رفتارهای مذهبی است، نمیتوان آن را «روانشناسی تجربی» نامید؛ علاوهبراین، پژوهشگران به معیارهای تدوین و توسعۀ روانشناسی اسلامی اشاره کردند و محققان را در راستای این همت بزرگ راهنمایی و تشویق کردند. این پژوهشگران تأکید کردند که برای توسعۀ روانشناسی اسلامی، یافتن یک نظریۀ جامع و مانع، منسجم و پاسخگو به مسائل و مشکلات مسلمانان لازم است که تدوین آن بدون استفاده از منابع اصیل اسلامی مثل قرآن، داستانهای قرآنی، احادیث نبوی، سیره و سنت پیامبر اکرم(ص) و ائمة اطهار(ع)، بررسی رفتارها و انگیزههای مسلمانان عامل، پیامبران و ائمة اطهار(ع) ممکن نیست. همچنین، پژوهشگران به اهمیت تحقیقات کیفی ازجمله تحقیقات پدیدارشناختی، هرمونوتیکی و آمیخته، علاوهبر تحقیقات کمی که مبتنیبر فلسفۀ علم تحصلی است، تأکید کردند. تلویحات نظری و کاربردهای عملیپژوهش حاضر، برای پژوهشگران آینده در اصل مقاله آمده است.