چکیده:
شناخت حقیقت انسان و فصل ممیز او، یکی از اثرگذارترین مباحث در علوم انسانی، بهویژه علوم تربیتی است. مباحثی همچون اصول تربیت، مراحل تربیت، ابعاد و ساحتهای تربیت، و روشهای تربیت، همگی وابسته به تفسیر و تصویری هستند که ما از حقیقت انسان داریم. هدف از این نوشتار پاسخ به این مسیله است که اولا نگاه ملاصدرا به فصل ممیز انسان چیست و وی چه چیزی را برای ورود افراد به حیطه انسانی لازم میداند و ثانیا چنین دیدگاهی چه تاثیری در اصول تعلیم و تربیت دارد. با روشی توصیفی و با بیان مبانی فلسفی و انسانشناختی ملاصدرا بهدست میآوریم که از نگاه وی، فصل ممیز «انسان بشری»، ناطقیت است و افراد برای ورود به جرگه انسانیت، باید در حرکت جوهری خود به ناطقیت برسند؛ و بعد از رسیدن به این فصل ممیز است که وی بحث درباره کثرت نوعی نفوس را مطرح میکند. در ادامه با روش تحلیلی، با استناد به مبانی و منابع صدرا، نقش این تلقی از انسان در اصول مهم تربیتی، نظیر اولویت بعد عقلانی انسان، علمدوستی، تفکر، عدم پیروی کورکورانه از اجتماع، اعطای بینش، تزکیه، استدلالپذیری آموزههای تربیتی، و عدم مطلوبیت عادات انفعالی تبیین میشود.
Knowing the truth of man and his distinctive feature is one of the most influential topics in the humanities, especially in educational sciences. Issues such as the principles of education, the stages of education, the dimensions and areas of education, and the methods of education all depend on the interpretation and the image we have about man's reality. The purpose of this paper is to firstly address Mulla Sadra's view of the distinctive feature of man and what he considers necessary for people to enter the human realm, and secondly, investigate the effect of this view on the principles of education. Through descriptive method and by referring to the philosophical and anthropological foundations of Mulla Sadra, we can conclude that from his view point, the distinctive feature of "human" is man's ability to speak, and in order to enter the realm of humanity, individuals must achieve the feature of man's ability to speak in their essential movement; and after reaching this distinctive feature, he discusses the multiplicity of individuals. Using analytical method and by referring to the Mulla Sadra's principles and sources, the role of this perception of man in important educational principles such as the priority of human rational dimension, looking for knowledge, thinking, not demanding blind obedience to society, obtaining insight, purification, reasonability of educational teachings, and lack of desirability of passive habits are discussed.
خلاصه ماشینی:
با روشي توصيفي و با بيان مباني فلسفي و انسانشناختي ملاصدرا بهدست ميآوريم که از نگاه وي، فصل مميزِ «انسان بشري»، ناطقيت است و افراد براي ورود به جرگۀ انسانيت، بايد در حرکت جوهري خود به ناطقيت برسند؛ و بعد از رسيدن به اين فصل مميز است که وي بحث دربارة کثرت نوعي نفوس را مطرح ميکند.
سؤال اين بود که ملاصدرا انسانيت انسان را به چه ميداند و چه ملاکي را براي اينکه موجود در جرگۀ انسانها وارد شود، بيان ميکند که بدون آن ملاک، آن موجود انسان محسوب نميشود؛ هرچند در ظاهر شبيه ساير موجوداتي باشد که آنها انسان هستند؟ وقتي ملاصدرا نفس انساني و حقيقت او را جسمانيةالحدوث و روحانيةالبقاء ميداند، طبيعتاً نميتواند ادعا کند که انسانها همه از ابتداي آفرينش داراي نفسي مجرد هستند؛ بلکه وي معتقد است که يک واقعيت داريم که داراي مراتب مختلفي از مادي تا مجرد است و با حرکت جوهري اشتدادي بايد به اين تجرد برسد؛ که اين رسيدن به تجرد، با تحقق مرتبۀ مثالي شروع ميشود که فرد در اين مرحله ميتواند ادراک مثالي داشته باشد.
حال بايد بررسي شود که آيا ملاصدرا فصل مميز انسان را فقط «ناطق بودن» ميداند يا غير از آن، ويژگيهاي ديگري هم بيان ميکند؟ اگر ويژگيهاي ديگري ذکر ميکند، آيا آنها در عرض ناطقيتاند يا از لوازم آن بوده و در طول آن هستند؟ آنچه مسلم و قطعي است، اين است که ملاصدرا ناطقيت را براي ورود به مرحلۀ انسانيت لازم ميداند (ملاصدرا، 1381، ص 160-161؛ همو، 1354، ص 455؛ همو، بيتا الف، ص 202؛ همو، 1981، ج8، ص 151).