چکیده:
تمدن، بزرگترین مقیاس حیات اجتماعی است که تمامی ابعاد زندگی انسانها را تحت تدبیر و تاثیر خویش قرار میدهد؛ بنابراین رسیدن به تمدن اسلامی، میتواند بالاترین آرمان جوامع و دولتهای اسلامی باشد. تمدن اسلامی، تمدنی است که از پایگاه شریعت اسلامی و از معبر استنباط فقهی سیاستگذاری شده باشد. بنابراین توجه حداکثری به فقه تمدنی، از ضرورتهای حوزههای علمیه در دوران کنونی است. متن پیشرو با روش تحلیلی کتابخانهای، درپی پاسخ به این پرسش است که «مبانی جامعهشناختی فقه تمدنی چیست»؟ بهنظر میرسد برای پاسخ به این پرسش، حداقل پنج شاخصه اصلی که میتوانند در روش اجتهاد موثر باشند، باید مورد مطالعه و توجه قرار گیرند: نظاموارگی، تحمیلگری، جهتدار بودن، موقعیتمندی و مشکک بودن. این مقاله، از سویی با ترسیم تمدن بهعنوان پدیدهای شامل در زندگی بشر، از رویکردهای حداقلی فقه پرهیز دارد و از سوی دیگر، با ترسیم تمدن بهعنوان پدیدهای سیال و موقعیتمند، تفاوت خود را با رویکردهایی که سعی دارند فارغ از مواجهه با واقعیتهای اجتماعی، به طراحی تفصیلی ساختارهای تمدنی بپردازند، برجسته میکند. فقهی که امکان و بستر تمدن اسلامی را فراهم میکند، با تکیه بر نظریههای فقهی، ساختارهای اجتماعی را در تناسب با موقعیتهای سیاسی و نیازها و اقتضایات اجتماعی شکل میدهد.
خلاصه ماشینی:
com دريافت: 18/01/1399 ـ پذيرش: 05/07/1399 چکیده تمدن، بزرگترين مقياس حيات اجتماعي است كه تمامي ابعاد زندگي انسانها را تحت تدبير و تأثير خويش قرار ميدهد؛ بنابراين رسيدن به تمدن اسلامي، ميتواند بالاترين آرمان جوامع و دولتهاي اسلامي باشد.
اين مقاله، از سويي با ترسيم تمدن بهعنوان پديدهاي شامل در زندگي بشر، از رويكردهاي حداقلي فقه پرهيز دارد و از سوي ديگر، با ترسيم تمدن بهعنوان پديدهاي سيّال و موقعيتمند، تفاوت خود را با رويكردهايي كه سعي دارند فارغ از مواجهه با واقعيتهاي اجتماعي، به طراحي تفصيلي ساختارهاي تمدني بپردازند، برجسته ميكند.
تمدن نوين اسلامي، فقه تمدني، نظامسازي فقهي، مباني جامعهشناختي مقدمه پذيرش نظريه «ولايت فقيه» در عصر غيبت مطابق برخي خوانشها در فقه اماميه، نشاندهندة ظرفيت فقاهت با اين رويكرد، براي ادارة زندگي انسان و جامعه است.
در گفتوگو از مباني جامعهشناختي، بايد به بخشهايي از دانش اجتماعي توجه داده شود كه در حوزة روش و چگونگي كشف حكم شرعي، ميتواند دخيل باشد و توجه به اين مباني، فقه را براي ادارة جامعه آماده ميكند.
«فقه تمدني، دانشي است كه به هدف بسترسازي تمدن اسلامي، به كشف احكام از منظر بينش تمدني اهتمام داشته و به امتداد اجتماعي احكام اسلامي و هماهنگسازي آنها در ساية مقاصد شريعت و تأمين مصالح اجتماعي توجه دارد.
فقه تمدني تنها در ميدان مواجهه با مسائل اجتماعي و آزمون صحنه شكل ميگيرد و آنچه پيش از ورود به ميدان سياست گفته و نوشته ميشود، در حد يك نظرية پيشيني براي عمل سياسي است.