چکیده:
پژوهش حاضر به منظور تدوین مدل ساختاری شکست عشقی بر اساس بر اساس ویژگی های شخصیتی، سبک دلبستگی، طرحواره های ناسازگار اولیه، الگوهای فرزندپروری و حمایت اجتماعی ادراک شده هست. روش پژوهش همبستگی و از نوع مدلیابی معادلات ساختاری است. جامعۀ آماری، شامل کلیه دختران و پسران دارای تجربه شکست عشقی بود که در نیمه نخست سال 1398 به مراکز مشاوره مناطق 1، 2، 3 و 5 شهر تهران مراجعه کرده بودندبه صورت داوطلبانه 200 نفر انتهاب شدند. ابزار اندازهگیری پژوهش شامل، پرسشنامه سبکهای دلبستگی هازن و شاور (AAI)، نشانگان ضربه عشقی(LTSI)، ویژگیهای شخصیتی نئو (NEO- FFI-60)، طرحوارههای یانگ (فرم کوتاه)، پرسشنامه ادراک والدین گرولنیک (POPS) و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS) بود. نتایج نشان داد که که مدل آزمون شده، مدل مطلوبی است و از برازش قابل قبولی برخوردار است. همچنین نتایج تحلیل داده ها نشان داد که تاثیر کلی عوامل فردی یعنی سه عامل ویژگیهای شخصیتی، سبک دلبستگی و طرحواره های ناسازگار اولیه و همچنین عامل اجتماعی یعنی متغیر حمایت اجتماعی ادراک شده بر شکست عشقی دختران و پسران شهر تهران معنادار بوده است. در ارتباط با فرضیه دوم یعنی عامل خانوادگی یا همان الگوهای فرزندپروری در مطالعه حاضر، نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که تاثیر کلی این متغیر بر شکست عشقی معنادار نبوده است. با این حال، تحلیل دقیق و بیشتر آن نشان داد که از بین خرده مقیاس الگوهای فرزندپروری، سه مؤلفه اشتغال پدر به فرزند، حمایت از خودمختاری پدر و گرمی پدر اثر معناداری بر شکست عشقی دختران و پسران داشته است.
The present study was conducted to develop a structural model of love failure based personality traits, attachment style and early maladaptive schemas, family (parenting patterns) and social (perceived social support) factors.The research method is correlational and structural equation modeling. The statistical population included all girls and boys with experience of love failure who had referred to counseling centers in regions 1. 2, 3 and 5 of Tehran in the first half of 1398. Among them, using voluntary sampling method, individuals who were willing to participate in the study and also met the inclusion criteria were identified. In the next step, 200 of them were randomly selected and evaluated. Research measurement tools included: Hazan and Shaver Attachment Questionnaire (AAI), Love Trauma Symptom Inventory (LTSI), NEO Five-Factor Inventory (NEO-FFI), Young Schema Questionnaire-Short Form (YSQ-SF), Questionnaire Grolnick Parental Perception (POPS) and the Multidimensional Scale of Perceived Social Support (MSPSS). descriptive statistics and inferential statistics by path analysis and factor analysis. The results of data analysis showed that the overall effect of individual factors, namely the three factors of personality traits, attachment style and early maladaptive schemas, as well as the social factor of perceived social support variable on love failure of boys and girls in Tehran was significant. In relation to the second hypothesis, namely the family factor or parenting patterns in the present study, the results of the structural equation model showed that the overall effect of this variable on love failure was not significant. However, more detailed analysis showed that among the subscales of parenting patterns, the three components of father-child employment, support for father autonomy and father warmth had a significant effect on the love failure of girls and boys. The results also showed that the tested model is a desirable model and has an acceptable fit.
خلاصه ماشینی:
با بررسي پيشينه هاي پژوهشي مرتبط ميتوان ديد که ارتباط هريک از متغيرهاي شخصيت (مصباحي، اميري مجد، قمري و بزازيان ؛ ١٣٩٨ لطفي و ابوطالب سعادتي، ١٣٩٥؛ تيم ٣، ٢٠١٠؛ سروقد، ٢٠١٠؛ اشميت ٤ و همکاران ، ٢٠٠٩؛ گنزاگا، کمپوس و برادبوري، ٢٠٠٧؛ کارخانه ، بهرامي احسان و منطقي، ١٣٩٣؛ هسلم ، ٢٠٠٤؛ هيون ، ديسيلوا، کري، هولن ، ٢٠٠٤؛ اينگل ، اولسون و پاتريک ، ٢٠٠٢)، سبک هاي دلبستگي (يوسفي، اماني، عسگري و سليماني، ١٣٩٦؛ مک دونالد، پچ و فيگردو، ٢٠١٦؛ اولدرباک و فيگورادو ٢٠٠٩؛ عسکري، ١٣٩٥؛ امان اللهي، تردست و اصلاني، ١٣٩٥؛ الدربک و فيگردو٥، ٢٠٠٩؛ شارانيا و ايکس ٦، ٢٠٠٧)، طرحواره هاي ناسازگار اوليه (قاضي نژاد و آسايش ، ١٣٩٩؛ ايکن ٧، ٢٠١٧؛ ايواني، نوري و حاتمي، ١٣٩٣؛ آرنتز و جيکوب ، ٢٠١٣؛ تيم ، ٢٠١٠؛ مک درموت ٨، ٢٠٠٨؛ مسمن -مور و کواتس ٩، ٢٠٠٧)، الگوهاي فرزندپروري (گاتمن ، ٢٠١٨؛ نيسياني ، محمدي فخرآبادي، مصطفايي و صالحي، ١٣٩٥؛ اکبري و همکاران ، ١٣٩١؛ اسمعلي کورانه و اميرسرداري ١٠، ٢٠١٥؛ زافيروپلو و اوجيانو١١، ٢٠١٤؛ تودورويک ، متجويک و سيميک ، ٢٠١٢)، و حمايت اجتماعي (حسيني، رحماني و نوري، ٢٠١٦؛ مقدم فر و شاه نظري، ٢٠١٦؛ فهيمي، عظيمي، اکبري، اميري پيچاکلايي و پورشريفي، ١٣٩٣؛ بشارت ، کشاورز، غلامعلي لواساني و عربي، ١٣٩٣؛ استوربي و همکاران ، ٢٠٠٥؛ سوئارز و همکاران ، ٢٠٠٠) به طور جداگانه بر مشکلات عاطفي و شکست عشقي مورد تأييد قرار گرفته است .