چکیده:
منطـق رفتار سیاسـت خارجـی ایران در موضوع هسـته ای اغلب در چارچـوب نظریه های خردگـرا و بـر اسـاس گزاره هایـی چـون »انتخـاب اسـتراتژیک«، »انتخاب اقتصـادی« و نیازهای فیزیکی تحلیل شـده اسـت. در حالـی که برخی از وجوه رفتار سیاسـت خارجی ایـن کشـور مثـل بلندپـروازی و مقاومـت فعـال در موضـوع هسـته ای در عیـن فشـارهای اقتصـادی ناشـی از تحریـم غـرب به ویـژه ایاالت متحـده را نمی تـوان بـر اسـاس ایـن نظریه هـا تبییـن کـرد. در چنیـن شـرایطی، فهم منطـق رفتار سیاسـت خارجـی جمهوری اسـالمی، مسـتلزم درکی عمیق از زمینه های فرهنگی و روانشناسـی سیاسـت خارجی آن اسـت. مقالـه حاضر بـا اسـتفاده از نظریـه فرهنگی روابـط بین الملـل که نظـام بین الملل و سیاسـت خارجی کشـورها را بر اسـاس زمینه هـای تاریخی و انگیزه های روان شـناختی تحلیـل می کنـد، تـالش دارد علـت راهبـرد مقاومت ایـران در موضـوع هسـته ای را تبیین کنـد. یافته هـای پژوهـش نشـان می دهـد در سیاسـت خارجـی جمهـوری اسـالمی، گذشـته و حافظـه تاریخـی همـواره نقـش مهمـی ایفـا می کنـد. بـه ایـن معنـا کـه ترکیبی از آموزه هـای اسـالمی و مسـئله غـرور در فرهنـگ ایرانـی و احسـاس تحقیـر و قربانـی شـدن در گذشـته، موجـب برانگیخته شـدن حـس اسـتقالل طلبی و فرهنـگ مقاومت در برابـر دیکتاتـوری و سـلطه قدرت هـای خارجـی در میـان مردم ایـران و به تبع آن سیاسـت خارجـی شـده اسـت کـه هدفی به نـام منزلـت و عـزت را دنبـال می کنـد. روش پژوهش مقالـه کیفـی از نـوع شـرطی خالف واقع اسـت.
خلاصه ماشینی:
فرضيـه مقالـه حاضـر بـر مبنـاي نظريـه فرهنگـي روابـط بين الملـل اين گونـه اسـت : ترکيبـي از آموزه هاي فرهنگ اسـلامي و غـرور در فرهنگ ايراني و احسـاس تحقيـر و قربانـي شـدن در گذشـته ، موجـب برانگيخته شـدن حس اسـتقلالطلبي و فرهنـگ مقاومـت در برابـر ديکتاتـوري و سـلطه قدرتهـاي خارجـي در ميـان مـردم ايـران و به تبـع آن سياسـت خارجـي شـده اسـت کـه هدفـي والاتـر بـه نـام «عـزت خواهـي» را دنبـال ميکنـد.
نـادر انتصـار نيـز در مقالـه خـود تحـت عنـوان «تصميم گيـري هسـته اي در جمهـوري اسـلامي ايـران»، اسـتدلال ميکنـد بـا توجـه بـه ايـن واقعيـت کـه اسـرائيل داراي سـلاح هسـته اي اسـت و امضاکننده معاهدات مربوط به گسـترش و اسـتفاده از سـلاحهاي هسـته اي نيسـت و بـا عنايـت بـه تهديـد اسـرائيل بـراي حملـه نظامـي عليـه اهـداف داخـل ايـران، بـه لحـاظ نظـري جمهوري اسـلامي دليـل خوبـي بـراي توسـعه بازدارندگـي هسـته اي در برابـر اسـرائيل مسـلح بـه هسـته اي دارد ( «ايـران، چـرا کشـورها بـه دنبـال سـلاح هسـته اي ميرونـد؟ (٢٠٠٤،Hunter) اسـتدلال ميکنـد کـه مهم تريـن دليــل ســازشناپذيري و عـدم انعطـاف دولـت ايـران در سياسـت هسـته اي، انگيزه هاي امنيت محور اين کشـور اسـت .
در ايـن رويکـرد اعتقاد برايـن اسـت از آنجائـي کـه برنامـه هسـته اي ايـران باعـث ميشـود تـا اين کشـور در تعقيـب اهـداف ايدئولوژيـک خـود در عرصه نظـام بين الملل بـا موانع کمتري روبـرو شـود، جمهـوري اسـلامي تحـت هيـچ شـرايطي حاضـر بـه عقب نشـيني نخواهـد شـد (٢٠١٢ ،Ashley).