چکیده:
ارسطو از فیلسوفان بزرگ یونان است که او را کاشف منطق میدانند. امروزه نظریات ارسطو در باب
منطق در مجموعهای تحت عنوان ارغنون به یادگار مانده است. منطق ارسطویی بیشتر بر قیاس
تاکید میکند. اما در قرن ۱۴ میلادی فرانسیس بیکن که از فلاسفه تجربی است بیشتر بر روی
استقرا توجه داشت. فرانسیس بیکن کتابی تحت عنوان ارغنون نو بر ضد کتاب ارغنون ارسطو اقامه
کرده است. شایان ذکر است دیدگاه منطقی ارسطو بر خلاف دیدگاه منطقی بیکن هنوز هم دارای
جایگاه ویژهای در جامعهی آکادمیک است. هرچند بیکن تمام تلاش خود را برای ضربه زدن به منطق
ارسطویی به کار بست اما ناموفق بود زیرا در ابتدا او معنای علم را درست متوجه نشده بود و ثانیا
روش استقرایی که وی بر آن تاکید میکند پیش تر از او در کتّب ارسطو به آن اشاره شده است. به
عبارتی دلایلی که بیکن بر ضد منطق ارسطویی اقامه میکند ناکافی است
خلاصه ماشینی:
هرچند بيکن تمام تلاش خود را براي ضربه زدن به منطق ارسطويي به کار بست اما ناموفق بود زيرا در ابتدا او معناي علم را درست متوجه نشده بود و ثانيا روش استقرايي که وي بر آن تاکيد ميکند پيش تر از او در کتب ارسطو به آن اشاره شده است .
البته حصول علم معرفت حقيقت را هم در برخواهد داشت و اين نتيجه ي بزرگي است که بدست ميآيد نخستين بايد تحصيل قدرت باشد يعني انسان به مشاهده و تجربه و مطالعه در امور طبيعت از قوانين آن امور آگاه ميشود و چون آن قوانين را به دست آورد از آنها پيروي مينمايد و بر طبيعت چيره ميشود و قوانين طبيعت را به مقتضاي نيازمندي خويش استخدام ميکند و آن را تابع اراده خود ميسازد با خبر اعلي نائل ميشود و زندگاني خويش را بهبودي ميدهد و از نيرو به عقيده بيکن طبيعيات آن را مادر علوم ميخواند و عدم توجه به آن را يکي از علت هاي اصلي رکود و جمود علم ميشمارد.
(بريه ، ١٣٨٥: ٤١-٤٢) اما بيکن چرايي اينکه منطق ارسطويي جزو بت هاي طايفه و البته جز بت نمايشي ٣ هم ميشود محسوب ميشود را اينگونه توضيح ميدهد زيرا منطق از ماخذ علم گرفته شده و همه ي مسائل را به قياس معلوم مينمايد و حتي در طبيعيات هم اگر تجارب و مشاهداتي کرده باشد براي آن است که نتايج آنها را باصول متحده خود منطق سازگار سازد.