چکیده:
به نگاشت قلمروهای متناظر (مبدا و مقصد) در نظام مفهومی و توسعۀ معنایی استعاره گفته میشود. هاولند و همکاران (1953) و همچنین وود و ایلگی (1981) در حوزۀ توسعۀ معنا و تولید گفتمان معتقدند که استعارهگر با استفاده از اعتبار اوّلیه، ثانویه و نهایی، همچنین قدرت متقاعدسازی از طریق ارتقای اطمینان دانشی در نظام شناختی استعارهگیر با استفاده از دامنۀ منبع و بهکارگیری کانال ارتباطی موثر همچنین رعایت شاخصهای بافتی و استعانت از راهبردهای کمکی بلاغت به توسعه و افزایش ضریب معنایی (مفهومسازی و تولید گفتمان) متن کمک میکند. در پژوهش حاضر استعارۀ مفهومی قصۀ «پسرک لبوفروش» صمد بهرنگی و نقش آن در تولید گفتمان انتقادی (تئوری نورمن فرکلاف) مورد بررسی قرار میگیرد؛ در این راستا پس از طرح مقدمه و اشاره اجمالی به مفاهیم پژوهش و تبیین نقش اقناعی استعاره در تولید گفتمان انتقادی قصه، نتیجهگیری میشود که قلمرو منبع (حسی) استعارههای صمد بهرنگی در قصه «پسرک لبوفروش» گزارۀ ظلم و قلمرو مقصد آن نابرابری اجتماعی و فاصلۀ فاحش طبقاتی است که از نظام سیاسی سوسیال- دموکرات نشات گرفته است. نویسنده با تولید این نگاشتها در افکار عمومی به مطالبۀ توسعه عدالت اجتماعی از طریق تغییر نظام حاکم جامعه کمک میکند.
English The metaphor is the mapping of the respective territories (origin and
destination) in the conceptual system and the semantic development.
Howland et al. (1953) as well as Wood and Ilgie (1981) in the field of meaning
development and discourse production: The metaphor uses primary, secondary and
final validity as well as the power of persuasion, by enhancing knowledge confidence
in the metaphorical cognitive system, by The use of source domain and the use of
effective communication channels also help in the development and enhancement of
the semantic coefficient (conceptualization and production of discourse) of the text,
as well as the adherence to contextual indices and the ability to use rhetorical auxiliary
strategies.
The present study investigates the conceptual metaphor of Samad Bahrangi's "The
Little Boy's Tale" and its role in the production of critical discourse (Norman
Falkloff's theory). Critically the story concludes that the source (intuitive) territory of
Samad Behrangi's metaphors in The Little Boy's Tale is that of cruelty and its intended
destination is the social inequality and the overwhelming class distance that came
from the social-democratic political system. By producing these mappings in public
opinion, the author contributes to the development of social justice by changing the
ruling system of society.
خلاصه ماشینی:
در پژوهش حاضر استعارۀ مفهومی قصۀ «پسرک لبوفروش» صمد بهرنگی و نقش آن در تولید گفتمان انتقادی (تئوری نورمن فرکلاف) مورد بررسی قرار میگیرد؛ در این راستا پس از طرح مقدمه و اشاره اجمالی به مفاهیم پژوهش و تبیین نقش اقناعی استعاره در تولید گفتمان انتقادی قصه، نتیجهگیری میشود که قلمرو منبع (حسی) استعارههای صمد بهرنگی در قصه «پسرک لبوفروش» گزارۀ ظلم و قلمرو مقصد آن نابرابری اجتماعی و فاصلۀ فاحش طبقاتی است که از نظام سیاسی سوسیال- دموکرات نشأت گرفته است.
در پژوهش حاضر توانایی استعارهسازی صمد بهرنگی براساس نظریه هاولند و همکاران(1953) و همچنین وود و ایلگی(1981) در قصه «پسرک لبوفروش» مورد بررسی قرار میگیرد تا نقش اقناعی وی در تولید گفتمان انتقادی (تئوری نورمن فرکلاف) مشخص گردد.
6-بحث و بررسی نقد ارکان استعاره و تحلیل استعاره مفهومی قصه «پسرک لبوفروش» مشخص می کند که صمد بهرنگی با نگاشتِ «نابرابری اجتماعی، ظلم و تعدّی است»، چقدر در جریانسازی گفتمان انتقادی موفق بوده و با دخالت دادن متغیّرهای سیاسی دورۀ اعتراض، همچنین رعایت موقعیت زمانی، چقدر در ترسیم آشفتگی اجتماعی و اقتصادی و همچنین تشریح ناکارآمدی سیاسی اثربخش عمل کرده است.
The role of conceptual metaphor in producing critical discourse by Samad Behrangi (A case study of "The Little Boy's Tale" based on Falkloff's theory and the persuasive model of Holland and Fellow authors, and Wood and Ilgie) Abolfazl ghanizadeh 1 Abstract English The metaphor is the mapping of the respective territories (origin and destination) in the conceptual system and the semantic development.