خلاصه ماشینی:
"تاریخنگار از کجا آغاز میکند و تا کجا ادامه میدهد؟اگر ملیکه موضوع تاریخنگاری قرار گیرد چگونه روایت خواهد شد؟ بدیهی است در منظر تاریخنگار،این شخصیت از آن جهت اهمیت تاریخی مییابد که در مسیر سلسلهء امامت قرار میگیرد از این رو،منابع تاریخی،داستان ملیکه را از قصه مبهم جشن ازدواج و زمینلرزه قصر پادشاهی روم آغاز کردهاند.
نکته دیگری که موجب پرداخت خام این عشق شده است نبود پیش داستان لازم و پسزمینههای شخصیتی مکمل برای ملیکه و عدم پرداخت به شخصیت امام معصوم است.
طبیعتا اگر عشق ملیکه به امام عسکری صلوات الله علیه عشق معنوی بوده که یقینا بوده باید نشانهای از معنی و مرام اهل بیت و فضایل آنان در داستان وجود داشته باشد.
پس چرا باید در رخت کنیزکان خریداری شود؟چرا امام هادی صلوات الله علیه تنها دویست دینار برای خرید او میدهند و به اندازه خریداران دیگر(سه هزار دینار)نمیپردازند؟ آیا روایت تاریخ مبهم،جزء وظایف و ضروریات داستانی است؟آیا نویسنده مجاز است هرقطعه از تاریخ را با دخل و تصرف خود تبدیل به داستان کند؟مخاطب-لا تقل ما لیس لکه به علم-کیست؟ نویسنده با انتخاب شخصیت ملیکه به عنوان محور ماجراهای داستان،در حقیقت به زندگی زنی پرداخته است که قرار است مادر امام دوازدهم شیعیان باشد.
اما طبیعی است که مسئله عشق با وصال تمام خواهد شد و دیگر زندگی مشترک ملیکه با حضرت عسکری صلوات الله علیه در متن داستان قرار نمیگیرد و داستانی فرعی تلقی میشود.
با وجود آنکه داستان خاتون عشق شخصیتمحور است،و شخصیت اصلی در تمامی صحنهها حضور دارد، با این حال،زاویه دید سوم شخص انتخاب شده است."