خلاصه ماشینی:
"لحظهای بعد،حضرت محمد(ص)با ائمه اطهار به کاخ میآیند و پیامبر اسالم،ملیکه را از مسیح برای امام حسن عسکری(ع)خواستگاری میکند.
پس از شهادت امام علی النقی(ع)،امامت به حسن عسگری(ع)واگذار میشود.
نویسنده از زمانی که ملیکه به خانهء امام علی النقی(ع)وارد میشود به تلخیص روی میآورد و جزئینگری فصول قبلی از دست میرود.
با توجه به اینکه ملیکه در خانهء امام متحول میشود و به اسلام روی میآورد،نویسنده جز اشارهای کوتاه،از چگونگی تغییر رفتاری و تحول او چیزی به خواننده نشان نمیدهد و با شکلی روایتی و مرده آن را بیان میکند.
ولی زمانهای مهمی از زندگی او را فراموش میکند و به صورت کلی اشاراتی به آنها میکند؛از جمله چگونگی روابط او و خانوادهاش در دربار قیصر روم،چگونگی حضور او در جنگ مسلمانان و رومیها،اسارتش و لحظه لحظهء حضور در منزل امام و حکیمه خاتون شخصیتهای دیگر به اندازه کافی و در حد لازم در داستان حضور دارند."